شب بیست وسوم دعای کسی از درگاه خدا رد نمی‌شود

۱۳۸۹/۰۶/۱۰ | برچسب‌ها: | 0نظرات

http://fc02.deviantart.com/fs21/i/2007/282/f/9/Al_qadr_Night_by_Telpo.jpg
گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد کلام ربش را بازگو می‏کند؛ یعنی ماهِ تلاوت قرآن است و ماهی است که عبد با رب خود سخن می‏گوید که از آن به دعا تعبیر می‏کنیم.
دعا هم دو نوع مأثور و غیرمأثور دارد که دارای آداب و شرایطی است و ما بحثمان در گذشته مربوط به همین معنا بود. گفته شد عواملی هستند که بر روی دعا اثر می‏گذارند. یعنی هر چند که دعا خودش کاربرد دارد، ولی عواملی هستند که در سه رابطه بر روی دعا اثر می‏گذارند؛ اول تشدید مقتضی، دوم به فعلیت رساندن مقتضی، سوم تسریع در اجابت.
اموری که در این سه رابطه بر روی دعا اثر می‏گذارد، یک بخش از آنها «اعمال» هستند، یک دسته «زمان‏ها» هستند و یک دسته هم «حالات» هستند. از آنجا که من نسبت به عامل اول که همان «اعمال» است، بحث کرده‏ام، فعلاً به آن‏ کاری ندارم؛ بحث من نسبت به زمان‏هایی بود که بر روی اجابت دعا اثر می‏گذارد؛ چه در شبانه‏روز، چه نسبت به روزِ خاص در ایام هفته.
سائل ماه مبارک محروم نمی‏شود
یکی از زمان‏هایی که در این سه رابطه بر روی دعا اثر می‏گذارد، ماه مبارک رمضان است. یعنی این ماه و این زمان، روی اجابت دعا اثر می‏گذارد. ما در روایات بسیار این معنا را داریم که این زمان بر دعا مؤثّر است. مثلاً در روایتی از پیغمبر اکرم(ص) آمده است که حضرت فرمودند: «ذِکْرُ اللهِ فِی رَمَضَانَ مَغْفُورٌ لَهُ وَ سَائِلُ اللهِ فِیهِ لَایَخِیبُ».(کنزالعمال، ۸، ۴۵۴) به‏یادآورنده خدا در این ماه آمرزیده است و سؤال کننده در این ماه، محروم نمی‏شود.
خداوند هر شب سه مرتبه صدا می‏زند…
در یک روایت دیگر آمده است که پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: «یَقُولُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالَی فِی کُلِّ لَیْلَۀٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ، هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأعْطِیَهُ سُؤْلهُ هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأتُوبَ عَلَیْهِ هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأغْفِرَ لَهُ».(بحارالانوار، ۹۳، ۳۳۷) خداوند در هر شب از ماه مبارک رمضان سه مرتبه این جملات را می‏فرماید: آیا درخواست کننده‏ای هست، تا من درخواستش را به او عطا کنم؟ آیا کسی هست که توبه کند، تا من توبه او را بپذیرم؟ آیا کسی هست که از من طلب آمرزش کند، تا من او را بیامرزم؟
در‏های آسمان باز است…
ما در روایات متعدد داریم که از ناحیه خداوند تمام درب‏های عِلوی و سماوی باز است و حتی در روایتی چنین آمده است که در این ماه خداوند، دربانی برای خودش قرار نداده است. همه درب‏ها باز است و دربانی ندارد. «أتَاکُمْ رَمَضانُ شَهْرٌ مُبارَکٌ، فَرَضَ اللهُ عَلیْکُمْ صِیَامَهُ تُفْتَحُ فِیهِ أبْوَابَ السَّمَاءِ».(جامع الاصول، ۹، ۲۵۸) ماه رمضان به سوی شما آمده است و ماهی پر برکت است که خداوند روزه آن را بر شما واجب گردانیده و در های آسمان در آن باز شده است.
شبِ تقدیرِ ارزاق، عمرها و نزول فرشتگان
ماه مبارک رمضان ماهی است که خودش بر روی دعای عبد اثر می‏گذارد و در این ماه هم، شب‏های قدر وجود دارد که در آنها به‏طور خاص و ویژه این تاثیرگذاری تشدید می‏شود. به این معنا که اثر گذاری آن‏ها بر روی دعا خیلی زیاد است؛ به نحوی که هیچ‏یک از زمان‏های سال، این اثر را بر روی «اجابت دعا» ندارد.
از مجموعه روایات در مورد شب قدر که من به آنها مراجعه کرده‏ام این به دست می‏آید که شبهای قدر، شبهایی هستند که در آن ارزاق و عمرها و سایر امورِ خیر و شر سال آینده تقدیر می‏شود.
شبی است که در هر سال، قرآن بر قلب مقدّس ولیّ‏الله‏الأعظم نازل می‌شود. شبی است که عبادت در آن، بهتر از عبادت هزار ماه است.(اینها همه برگرفته از آیات و روایات است) شبی است که فرشتگان نازل شده و پراکنده می‌شوند؛ به مجالس مؤمنین می‌روند ـ‏که امیدواریم إن‏شاءالله این مجلس ما هم محفوف به این فرشتگان باشدـ و بر آن‏ها سلام می‏کنند؛ یعنی به آن‏ها و دعاهایشان تا طلوع فجر ایمنی می‏بخشند.
شبِ سجده، نماز، تسبیح، تلاوت قرآن و دعا
شبی است که در‏های آسمان‏ها در آن شب باز است و بر روی هیچ‏کس بسته نیست که من هم روایات آن را خوانده‌ام. شبی است که هر سجده در آن، اثرش این است که درختی در بهشت برای سجده کننده غَرس می‏شود.
شبی است که هر رکعت نماز در آن شب، موجب می‏شود خانه‏ای در بهشت از یاقوت و زبرجد و لُؤلُؤ برای آن شخصی که نماز خوانده است، تهیه شود. به ازای هر آیه‏ای که تلاوت می‌شود، تاجی از تاج‏های بهشتی به قاری آن داده می‏شود.
شبی است که هر تسبیح برای گوینده‌اش پرنده‌ و طائری در بهشت می‏شود. شبی است که هر چه در آن برای سال آینده تقدیر شود، تبدیل نمی‏شود مگر به مشیت حق تعالی. شبی است که دعای احدی در آن شب رد نمی‏شود.(البته کسی که عاق والدین، شارب خمر، قاطع رحم است و عداوت و کینه مؤمنی در دل دارد دعایش مستجاب نمی شود)
دعا برای تمامِ سال آینده
آنچه که مورد نظر همه ما است، که برای آن می‌آییم و در این مجلس شرکت می‌کنیم، این است که ما دل‏نگران سال آینده‌مان هستیم و در این لیالی قدر، می‌خواهیم از خدا تقاضا کنیم که سال آینده‏مان، چه از نظر معنوی چه از نظر مادی، از هر دو جهت برای ما سال خوبی باشد. فکر می‌کنم همه برای رفع گرفتاری‏های معنوی و مادّی‏مان، اینجا آمده‌ایم.
بعید ‌می‌دانم که «غیرگرفتار» در این جلسات حضور داشته باشد. همین گرفتاری‌های ما است که موجب می‌شود ما به این مجالس رو بیاوریم و از این فرصت‌ها استفاده کنیم.
شبِ تقدیر امورِ سال آینده
بر اساس روایات، هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، از لیالی قدر است. به حسب روایات، شب نوزدهم شبی است که در آن امور سال آینده تقدیر می‏شود که تقدیر یعنی اندازه‏گیری کردن؛ به این معنا که در این شب برای هر موجودی، از جمله انسان‏ها، تمام امورشان بررسی می‌شود.
درباره شب بیست و یکم در روایات دو تعبیر آمده است؛ امام صادق(ع) فرمودند: «فِی لَیْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ التَّقْدِیرُ»؛ یعنی در شب نوزدهم ماه مبارک، همه امور تقدیر می‌شود. «وَ فِی لَیْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ الْقَضَاءُ».(وسائل الشیعه، ۱۰، ۳۵۷) و شب بیست و یکم ترسیم می‏شود.
در بعضی روایات «الإبرام» آمده است؛ یعنی در این شب تقدیرها ثبت و ضبط می‌شود. فرشتگان و کارگزاران عالم در شب نوزدهم همه امور را بررسی می‏کنند و در شب بیست و یکم ثبت و ضبط می‏کنند و همه تقدیراتِ ثبت شده، در شب بیست و سوم امضا می‌شود. تعبیر بعضی از روایات نسبت به شب بیست و سوم «الإمضاء» است، یعنی این امور تقدیر شده، توشیح می‏شود و به امضاء ولیّ‏الله‏الأعظم می‏رسد.
دعا، مدعو و داعی
امشب مثل شب‌های گذشته، بحث من در مورد دعا است؛ من در نظر داشتم که در این سه شب یک بحث منُسجم، راجع به دعا داشته باشم. همان‏طور که گفته بودم، دعا صدا زدن است و وقتی که عبد ربّش را صدا می‏زند، از او یک درخواست و تقاضایی دارد. لذا در اینجا ما می‌بینیم که سه چیز وجود دارد؛ یکی «داعی» است؛ یعنی کسی که دعا می‌کند. دوم «دعا» است؛ یعنی همان چیزی که عبد تقاضا می‌کند. سوم «مدعو» است که همان خداوند است. در هر دعا و درخواستی همین‏طور است که درخواست‏کننده‌ای هست و درخواستی و درخواست‏شونده‏ای.
بررسی سابقه، پیش از درخواست
در این جلسه من می­خواهم راجع به داعی صحبت کنم؛ یعنی در مورد خودمان که آمده­ایم و می­خواهیم دعا کنیم. در اینجا با توجه به این روایاتی که می‏فرمایند شب نوزدهم شب بررسی است، ‌ما هم باید وضعیت خودمان را بررسی کنیم. یک مثال ساده بزنم تا مطلب روشن شود.
فرض کنید کسی که می­خواهد از دیگری تقاضایی کند؛ تقاضا شونده در ابتدای کار، پیش از آنکه حاجت او را برآورد چه کار می­کند؟ اول سوابق درخواست‏کننده را بررسی کرده و امور درخواست‏کننده را خوب مطالعه می­کنند که او چه سوابقی داشته است. در امور استخدامی، این مطلب خیلی روشن است که پیش از استخدام، اول به سوابق فرد رسیدگی می­کنند. لذا آدم پیش از آنکه درخواستی کند، باید بداند که وضعیت او بررسی می­شود. سوابق بنده و شما را پیش می­کشند و امشب همه­اش را بررسی می­کنند.
چه رابطه­ای با او داشته­ای که الآن درخواست داری؟
از شما سؤال می­کنم؛ آیا ما خودمان می­توانیم بررسی کنیم که سال گذشته چه کار کرده­ایم؟ هرکسی از شما، خودش پیشِ خودش، منصفانه بگوید که سال گذشته چه کار کرده است؟ در ربط با آنکه می­خواهی از او تقاضا کنی، نه در ربط با دیگران، چه کار کرده­ای که الآن از او چیزی می­خواهی؟ در گذشته رابطه­ات با آن کسی که می‏خواهی از او تقاضا کنی، چه رابطه­ای بوده است؟ آیا می­توانید جواب بدهید؟ آیا جوابی دارید؟ بعید می­دانم یک نفر باشد که بگوید من می­توانم بگویم سال گذشته در ربط با خدا چه کرده­ام.
او از هیچ چیز غافل نبوده است
این را هم بدان که طرف مقابلت که امور تو را بررسی می­کند کیست. او همانی است که «وَ لا یُغادِرُ صَغیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلاَّ أَحْصاها».(سوره کهف، آیه ۴۹) هیچ کوچک و بزرگی نیست، مگر آن که به آن رسیدگی می­کند و به شمارش می‏آورد. من و تو آن قدر خطا کرده­ایم که چه بسا فراموش کرده و غفلت کرده باشیم؛ اما خدا غفلت نکرده است.
در آنجا غفلت راه ندارد. همه چیز نزد او ثبت و ضبط است. امشب، ‌ما با این وضع روبه‏رو هستیم. اول باید خودمان را و وضعمان را بررسی کنیم، بعد دعا کنیم.
اما من می­گویم «من که رو ندارم کلمه­ای بگویم»؛ تعارف هم نداریم. من می­خواهم خیلی ساده و خودمانی صحبت کنم. الآن من چه کار کنم؟ من با سوابقی که در گذشته داشته­ام، رو ندارم چیزی از او بخواهم یا تقاضایی کنم. من که زبانم بسته می­شود و هیچ چیزی نمی­توانم بگویم. ما باید بنشینیم و فکر کنیم که چه باید بکنیم.
خودش گفته اگر بیایی، تو را رد نمی­کنم
حالا ما که رو نداریم، پس چرا اینجا آمده­ایم و جمع شده­ایم؟ بحث در این است که چه چیز می­تواند زبان ما را به دعا باز کند؟ من به دو عامل اشاره می­کنم. یکی عاملِ «زمان» است. یعنی وقتی من می­نشینم و با خودم فکر می­کنم که من امشب با چه رویی درِ خانه­ خدا بروم، می­بینم خودِ او به من گفته است که اگر در این موقعیت بیایی تو را رد نمی­کنم.
دلیل را از خودش می­گیرم. خودِ خدا گفته است که اگر در این موقعیت بیایی، من تو را رد نمی­کنم. در روایات آمده بود که در ماه رمضان و لیالی قدر، خدا کسی را رد نمی­کند. من چند روایت را نسبت به همین معنا خواندم. صحبت در این است که چون خودش گفته است بیا، من هم آمده­ام.
حال داعی؛ زاری، بیچارگی و سرافکندگی
حالا بحث اینجا است که اکنون که من به خاطر گفته او آمده­ام، با چه حالتی بیایم؟ زمان، اثر خودش را در دعا کردن و درخواست من گذاشت، اما من چه حالتی باید داشته باشم؟ عامل دیگر «حالتِ داعی» است، یعنی حالت کسی که می­خواهد از خدا درخواست کند.
من جملاتی را از ائمه اطهار نقل می­کنم و بعد هم یک آیه از قرآن را می­خوانم. روایت از امام صادق است که حضرت فرمود: «اللَّهُمَّ إنِّی أسْأَلُکَ مَسْأَلَةَ الْمِسْکِینِ الْمُسْتَکِینِ».(بحارالانوار، ۸۷، ۸۷) حضرت در همان اول دعایش عرضه می­دارد: خدایا من از تو مانند یک فقیرِ بیچاره درخواست می­کنم. من از خدا درخواست می­کنم اما می­دانی با چه حالتی؟ با حالت کسی که زمین­گیر شده است. إستکانه به معنای زمین­گیری است. خدایا زمین­گیر شده‏ام، درمانده‏ام، دیگر راه به جایی ندارم، من با این حال آمده‏ام. دیگر هیچ پناه و پناه‏گاهی جز تو ندارم که مشکلاتم را حل کند.
سرِ دلت پائین باشد
اما آیه شریفه قرآن چه می‏گوید؟ می‏فرماید: «أُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَة».(سوره اعراف، آیه ۵۵) پروردگارت را بخوان، دعا کن، اما با چه حالتی؟ با حالت تضرع و زاری؛ بعد هم دارد «خُفیَةً» یعنی نهانی. خدا بهتر آگاه است که در دلِ تو چه حالتی است. آیا سرِ دل تو رو به پائین است یا نه؟ شرمنده هستی یا نه؟ آن خواری و خاکساری در قلب تو هست یا نه؟ علی (ع) فرمود: «نِعمَ عونُ الدُّعاءِ الخُشُوعِ».(غررالحکم، ۱۹۳) حالت خشوع برای دعا، نیکو یاوری است.
هرچه کردی نشد؟! حالا بیا
امشب باید با این حالت به درِ خانه خدا برویم؛ یعنی باید سربه‏زیر باشیم. در این لیالی قدر ما باید با این حالت پیش خدا برویم. خدایا ما درمانده­ایم؛ سال گذشته به هر وسیله­ای که به ذهنمان می­رسید برای رفع مشکلاتمان متوسل شدیم، اما نتوانستیم؛ هر چه تدبیر کردیم کاری از پیش نبردیم؛ حالا جمع شده­ایم و به سراغ تو آمدیم که کلید گشایش تمام گرفتاری­ها به دست قدرت تو است.
خدا به ما وعده کرده است که بیا، من جوابت را می­دهم. در آن روایت بود که خدا امشب می­گوید: «هَل مِن سائلٍِ»؛ آیا کسی هست که از من بخواهد، تا من به او بدهم؟ خودش اجازه داده است که بیاییم و با خواری و خاکساری از او درخواست کنیم. بد کرده­ای؟ بیا و توبه کن. «هَل مِن تائبٍ فأتوبَ عَلیه»؛ من توبه­ات را قبول می­کنم. «هَل مِن مُستغفِر»؛ آیا کسی هست که بیاید از من پوزش بطلبد تا من او را بیامرزم؟
با «شفیع و وسیله» بیا
بله، یک عامل دیگر هم ما داریم و در این شُبهه­ای نیست و آن عامل، این است که خودِ خدا گفته است حالا که سابقه­ات خراب است و رویَت نمی­شود پیش من بیایی، حالا که شرمنده هستی، بیا یک کاری کن؛ «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ». (سوره مائده، آیه ۳۵) آن کسی که پیش من آبرو دارد را همراه خودت بیاور.
ما هم همین­طور هستیم که اگر یک کاری داشته باشیم و به کسی که از او درخواست داریم بد کرده باشیم و رو نداشته­ باشیم که پیش او برویم، پیش یک آبرو­مند می­رویم و می­گوییم تو بیا و دست ما را بگیر تا نزد او برویم، بیا و این مشکل ما را تو حل کن. بهترین وسیله برای پیش خدا رفتن، علی(ع) است.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي