احساس بهاره رهنما از دیدن عکسش در سوپرمارکت ها

۱۳۸۹/۰۶/۲۱ | برچسب‌ها: | 0نظرات

http://www.cinemaema.com/parameters/cinemaema/images/albums/album936/rahnama04.jpg

به گزارش شبکه ایران، رجوع به مغازها و خرید مایحتاج روزانه یکی از کارهای روزمره خانواده‌های شهرنشین است.
اما این روزها مغازه های محله اغلب به شمایل گیشه‌های سینما درآمده‌اند و بیشتر از تبلیغ جدیدترین بسته‌بندی مواد مصرفی تصویر ستاره‌هایی از جنس سینمای تجاری بر روی پوسترهای رنگارنگ بر شیشه مغازه‌ها  جا خوش کرده‌اند. آثاری که همچون تنقلات روزانه مثل چیپس و پفک نوآوری‌شان در بسته‌بندی‌های جدید خلاصه می‌شود و از کیفیت محتوایی و عناصر تشکیل‌دهنده (عشق های آبکی و ازدواج‌های زورکی با حضور) مشابه بهره برده‌اند.
“خوشحالم، خیلی خوشحالم که می توانید همین الان هم بروید مغازه محلتان و فیلم من را همراه با پفک و چیپس به خانه‌هایتان ببرید”
اشتباه نکنید این تبلیغ فیلم را بر سر در مغازه محله‌تان ندیده‌اید، بلکه بخشی از تازه‌ترین یادداشت یکی از چهره‌های شناخته شده اثار طنز سینمایی است که ضمن تشویق مخاطبان خود به دیدن کار تازه‌اش اظهارات جالبی در خصوص فروش این آثار در کنارانواع و اقسام آدامس، شکلات و تنقلات داشته است.
این بازیگر سینما در ادامه یادداشت خود نوشته است که قند هم در دلش آب می‌شود که عکسش را در سطل‌های بزرگ ماست و جای جارو می‌گذارند و حتی کارگرهای شهرداری می‌توانند آخر شب‌ها و صبح‌های زود که سوپر ها باز می‌شوند به عکس وی لبخند بزنند، چرا که او معتقد است:” آخر آنها معمولن حوصله سر بلند کردن برای نگاه کردن به سر در بلند سینما ها را ندارند ! …”
وی در باب دلیل این ابراز خرسندی‌اش آورده است: به همه شرافت حرفه‌ام قسم که گاهی فکر می‌کنم در دل این مردم ماندگار شدن به همه این روشنفکر بازی‌های مرسوم می‌ارزد !
بهاره رهنما همچنین در بخشی از یادداشت خود در خصوص انگیزه‌اش برای حضور در آثار ویدیویی نوشته است: “پارسال یک قصه عاشقانه بی مووی اما دلچسب به من پیشنهاد شد هم کارگردانش بهمن گودرزی دوست خوب و قدیمیم بود و هم کار کردن با سروش صحت همیشه برایم وسوسه‌انگیز است از اول هم گفتند فیلم روانه بازار ویدیویی می‌شود. با خودم گفتم: به جای دور نشستن از گود و نظر دادن، خودم بروم وسط گود ببینم چه خبر است ؟ ”
اما تعریف بخشی از داستان این فیلم به نقل از این بازیگر: صحنه‌ای در فیلم هست که دو زن عاشق یک مرد که حالا به رفاقت رسیده‌اند تا رقابت تعریف‌شان را از آن مرد برای هم می‌گویند . لحظه زنانه عجیبی بود حتی برای یک بی مووی و تجربه اش برای من خیلی عجیب!

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي