گفتگو با سحر قریشی

۱۳۸۹/۰۷/۰۳ | برچسب‌ها: | 0نظرات

سحر قريشي؛ از بازيگران سريال پرطرفدار دلنوازان
از سحری که ساختم راضی‌ام
سحر قریشی پیش از این دختری منفعل بود، غم داشت. استعدادهای زیادی در وجودش موج می‌زد ولی به آنها توجه نمی‌کرد. حتی گاهی از استعدادهایش خبر نداشت. گاهی هم خبر داشت و راه استفاده از استعدادها و بالفعل کردن آنها را بلد نبود.
تاکید و بازتاکید که قصد مصاحبه شکستن کلیشه است. بازگو کردن اینکه به روان‌شناس مراجعه می‌کند و مشاوره می‌شود. برای دختری در سن و موقعیت اجتماعی او اتفاق ویژه‌ای است. گمان می‌رفت به راحتی نپذیرد. درست همان زمان که منتظر رد رویکرد مصاحبه بودم، تاییدش را گرفتم. با جسارت خاصی از دوره‌های خودشناسی‌ای که گذرانده بود گفت؛ از اینکه چندین سال است کتاب‌های «یونگ» را می‌خواند و فلسفه‌اش را قبول دارد. از مشاوره و سمینارهایی گفت که حضور در آن جلسه‌ها را ترک نمی‌کند. قرار ملاقات گذاشته شد و سحر قریشی به همراه اولین استاد کلاس‌های خودشناسی‌اش مهمان ما شدند.


بخش‌هایی از این گفتگو که در همشهری مثبت نیمه دوم مرداد ماه منتشر شده در ادامه می‌آید:

چه چیز باعث شد به سمت کلاس‌های خودشناسی سوق پیدا کنید؟


مشکلاتی بود که باید حل می‌شد و احساس کردم از طریق شناخت خود درونی و روان‌شناسی می‌توانم این مشکلات را حل کنم. دیگر به جایی رسیده بودم که باید زندگی‌ام هدفمند می‌شد.


چه سالی با این سبک کلاس‌ها و همایش‌ها آشنا شدید؟


درست سه سال پیش، سال 86 بود.


کمی بیشتر توضیح دهید. اولین حضور سر این کلاس‌ها پیشنهاد چه کسی بود؟


از طریق یکی از دوستانم با برگزاری این نوع کلاس‌ها و سمینارها آشنا شدم. همان دوستم بود که پیشنهاد کرد تا سر کلاس‌های خودشناسی حاضر شوم.


به دوستتان چه گفتید که چنین پیشنهادی به شما داد؟


مثلا او می‌دانست که من هر کاری را نیمه رها می‌کنم و خیلی صمیمانه گفت به کلاس‌های خودشناسی سر بزنم تا این اخلاقم را ترک کنم.


این خیلی مشکل حادی نیست که تصمیم شما را برای حضور در کلاس‌های خودشناسی جدی کند!


چرا مشکل حادی بود. اگر هدفی داشتم، یا در حد حرف دنبالش می‌کردم یا اگر جلو می رفتم خیلی زود نیمه رهایش می‌کردم. این به نظر شما مشکل نیست؟ به خیلی از هدف‌هایم نمی‌رسیدم چون از درون خود را نمی‌شناختم.


چه هدف‌هایی را نیمه رها می‌کردید. مثال بزنید؟


بازیگری یکی از آن هدف‌ها بود که پیش رفتم ولی نیمه رهایش کردم. بعضی استادان می‌گفتند خیلی حیف است وقتی استعدادم را نمی‌شناسم. رفتم تا استعدادهایم را لمس کنم.


و بعد از شرکت‌ در کلاس‌ها به هدفتان رسیدید؟


خودتان می‌بینید؛ چه ضعیف، چه قوی، به هر حال توانستم بدون هیچ پارتی‌ای خود را نشان دهم. تست دادم. قبول شدم و شد فیلم سینمایی «لج و لجبازی» و سریال «دلنوازان» و...


در حال حاضر در مورد این هدفتان چه فکر می‌کنید؟


از اینکه به نتیجه رسیدم راضی‌ام. احتیاج به تجربه دارم. هنوز به خودم بازیگر نمی‌گویم.


چرا؟ شما که می‌گویید به نتیجه رسیدید.


بله اما هنوز خیلی مانده تا یک بازیگر خوب و حرفه‌ای شوم.


برگردیم به کلاس‌های خودشناسی. اولین جلسه کلاستان در کدام محله تهران برگزار شد؟


گیشا.


استادتان چه کسی بود؟


حمیدرضا حصاری که امروز هم در این مصاحبه همراهی‌مان می‌کند.


یعنی شما سه سال است سر کلاس‌های حمیدرضا حصاری حاضر می‌شوید؟


بله، خیلی تجربیات خوبی دارند که می‌توانستم از آنها استفاده کنم. علمش را داشتند و در این‌باره تحقیق کرده بودند. به نفعم بود که از تحقیقاتشان استفاده کنم.


آقای حصاری! چند سال است تدریس می‌کنید؟


من قبل از اینکه مدرس باشم، محقق هستم.10 سال تحقیق کردم و پنج سال است آنچه را آموختم سر کلاس‌ها عنوان می‌کنم.


زمانی را که سحر سر کلاس‌های شما حاضر شد به خاطر دارید؟


بله، همان‌طور که خودشان گفتند سه سال پیش بود.


از روحیه او بگویید، در آن سال‌ها سحر چه اخلاقی داشت؟


حصاری: مشکلی نیست اگر بدون سانسور بگویم؟


قریشی: آمدیم که بدون سانسور حرف بزنیم،‌ مشکلی ندارم بگویید چه و که بودم.


لطفا ادامه دهید.


حصاری: دختری منفعل بود، غم داشت. استعدادهای زیادی در وجودش موج می‌زد ولی به آنها توجه نمی‌کرد. حتی گاهی از استعدادهایش خبر نداشت. گاهی هم خبر داشت و راه استفاده از استعدادها و بالفعل کردن آنها را بلد نبود.


قریشی: قبول دارم.


بیشتر از روحیاتش بگویید.


حصاری: وقتی در بازی‌های روانی قرار می‌گرفت گریه می‌کرد. در صورتی که اگر بیرون از تئاتر درمانی او را می‌دیدید بیشتر خنده به لب داشت. سعی می‌کرد خود را شاد نشان دهد ولی از درون غم‌ها او را رها نمی‌کردند. غمدار بودنش را کامل می‌شد فهمید. البته باز هم تاکید می‌کنم آن‌قدر زرنگ بود که بیرون از موقعیت‌ها هرکه او را می‌دید احساس می‌کرد قریشی هیچ مشکلی ندارد. خود من هم چند ساعت جلسه اول کلاس همین نظر را داشتم.


قریشی: دوست داشتم همیشه بخندم. دلیلی نداشت دیگران بفهمند چه مشکلاتی دارم.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي