جدیدترین گفتگو با لعیا زنگنه
۱۳۸۹/۰۵/۱۱ | برچسبها: گفتگو با هنرمندان | 0نظرات
وقتی من بازیگر وارد دفتر کارگردانی میشوم که زنگ زده و به من پیشنهاد کار کرده اولین حرفی که میزند این است که اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس میروید بیرون؟ و من فکر میکنم این آقا وقتی به یک بازیگر خانم زنگ میزند انتظار دیدن دختری که لباس ساده پوشیده و کارهای عجیبی با صورتش نکرده ندارد.
شبکه ایران: در نیمه دوم سال ۱۳۷۵، یکشنبه شبها سریالی خانوادگی از شبکه دو سیما پخش میشد که در کنار سریال امام علی(ع) توانست عنوان پرمخاطبترین مجموعههای سیما را به خود اختصاص دهد. سریال خانوادگی که داستان دختری (مریم افشار) از طبقه متوسط فرهنگی را روایت میکرد که شخصیت محکم و با وقار و فعالیتهای موثرش در دانشگاه سبب میشود که مورد توجه سه نفر از همکلاسیهایش قرار بگیرد.
پارسا باهوش و تندزبانی که به مدد ممیزی سیما از سیر داستان خارج شد، محمد؛ جوان مذهبی ، بااراده و خودداری که در رویارویی با خواستگاری به نام رامین (از دوستان محمد) که شخصیتی متزلزل و بیثبات دارد هیچ اقدامی نمیکند تا در نهایت تصمیم لجوجانه مریم در برابر این انفعال، روند داستان را پیچیدهتر کند.
لعیا زنگنه با حضور در مجموعه تلویزیونی “در پناه تو ” و ایفای نقش مریم افشار به چهرهای ماندگار در ذهن بینندگان دهه ۷۰ تلویزیون مبدل شد؛ دختری با چادر کشدار و کیف چرمی به دست که قرار بود نقش الگویی از زن موثر و فعال در حوزه اجتماعی را ایفا کند.
استقبال تماشاگران از این سریال، پیشنهادات سینمایی و تلویزیونی بیشماری را متوجه این بازیگر کرد و آثاری چون راز مینا، در قلب من، تولدی دیگر، شیفته، تکیه برباد، رنگ شب ، مزاحم ، هفت ترانه ، رئیس و…را در کارنامه کاری او به ثبت رساند.
اما با این حال گزیدهکاری لعیا زنگنه در سالهای اخیر باعث شده تا از شتاب افول این ستاره تلویزیونی بکاهد؛ بازیگری که چندان هم دغدغه ستاره شدن ندارد.
ویژهنامه “خردنامه ” به مناسبت انتشار پروندهای از سریال تلویزیونی “در پناه تو ” در قالب مجموعههای خاطرهانگیز سیما، با لعیا زنگنه که برای بازی در فیلم “جرم ” مسعود کیمیایی به ایران آمده، گفتوگویی انجام داده که گزیدههایی از آن را در ادامه میخوانید.
*چرا لعیا زنگنه ستاره نشد
ستاره یعنی چی؟ آدم چطوری ستاره میشود؟ اینکه پرکار باشد؟ من میتوانم به جرات بگویم که هنوز روی همان موجی هستم که زیر پایم آمده البته نه با پرکاری یا اینکه روی جلد مجلهها باشم. من این کار را نمیکنم. من نمیخواهم مانکن باشم یا شوء بدهم. اینها انتخاب من نیست. میتواند انتخاب فرد دیگر باشد- که قابل احترام هم هست- اما من آن کار را نمیکنم. اگر میخواهند بگویند استار نماندم باشد. من نمیخواستم -به آن معنی- استار باشم.
*به دست آوردن چیزی که کمتر کسی تجربهاش کرده
احترام و عشق. این که مثلا وقتی دو هفته پیش سوار آژانس شدم آقای راننده از صدایم مرا شناخت و شروع کرد به صحبت کردن در باره هنر و بازیگری. طوری صحبت کرد که من اصلا انتظار نداشتم و خب نادانی مرا ثابت کرد. گفت ما دوست نداریم بازیگرمان را یکجور دیگر ببینیم. گفت من وقتی شب خسته می روم خانه و تلویزیون را روشن میکنم دوست دارم بازیگر مورد علاقهام را در همان قد و اندازهای که از او میشناسم و توقع دارم ببینم ولی وقتی این اتفاق نمیافتد قلب من میشکند. وقتی پیاده شدم گفتم قول میدهم تا آنجا که شعور و قدرتم اجازه می دهد هیچوقت کاری را قبول نکنم که تو اذیت شوی. وقتی میبینم آدمها اینقدر به هم نزدیکند خب به نظرم هنوز روی همان موجی.
*پنهان کردن خود واقعی
من غارم را خیلی دوست دارم. دوستان صمیمیام میگویند که تو انگار یک دیوار دورت هست انگار میترسم که بشناسندم… چون این اتفاق افتاده که دیوار دورم را برداشتهام و اجازه دادهام که به من نزدیک شوند و بعد عکسالعملهایی دیدهام که آزردهام کرده است. اینجا آدمها خیلی راحت اجازه قضاوت کردن در باره تو را میدهند. وقتی من بازیگر وارد دفتر کارگردانی میشوم که زنگ زده و به من پیشنهاد کار کرده اولین حرفی که میزند این است که اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس میروید بیرون؟ و من فکر میکنم این آقا وقتی به یک بازیگر خانم زنگ میزند انتظار دیدن دختری که لباس ساده پوشیده و کارهای عجیبی با صورتش نکرده ندارد… خب اذیت میشوم. این اختیار را به او میدهم که مرا انتخاب نکند اما نمیتوانم بگویم دلم نمیسوزد.
نمیتوانم بگویم من به عنوان یک بازیگر زن رنج نمیبرم از این که نتوانم با صراحت حرفم را بزنم و خودم باشم. نتوانم بگویم که مثلا من سه تا بچه دارم -ندارمها- ولی نمیدانم به عنوان یک بازیگر چرا باید بچهام را پنهان کنم؟ کاش اینطور نبود. کاش ما آدمها را همینطور که هستند میپذیرفتیم. کاش قضاوت نمیکردیم و کمی حق انتخاب به آدمها میدادیم…مثلا یادم هست آن اوایل عکس من روی جلد یکی از مجلات چاپ شد و من دوست نداشتم و زنگ زدم خیلی دانشجویی و ساده گفتم چرا عکس مرا چاپ کردهاید؟ گفت ای بابا خانم، از خداتان باشد. بقیه به ما پول میدهند که عکسشان را چاپ کنیم. خب من دوست نداشتم ولی این حق انتخاب را به شما نمیدهند و این مرا آزار میدهد.
*مناسبات کاری سخت و پیچیده برای بازیگر خانم
من به عنوان یک زن بازیگر از اینکه اینقدر مراقب باشم که اتفاقات عجیب و غریبی نیفتد اذیت میشوم. از من انرژی میگیرد. دوست ندارم اینقدر انرژی هدر دهم. نهایتش چه اتفاقی میافتد؟ آن پروانه شدن یا دگردیسی یا شاهنقش برایم رخ نمیدهد. من این را با خودم حلاجی کردهام.
میگویم مگر چند درصد از آدمها به آن آرزوهای بزرگی که داشتهاند رسیدهاند؟ من هم جزو آنهایی که نرسیدهاند. همه کرمها که پروانه نمیشوند یک عدهشان در پیلههایشان میمیرند و یک عده خفه میشوند. نه من در پیله نخواهم ماند وقتی مثلا با کیمیایی کار میکنم و در تجربه دومام نقشی متفاوت به من می دهد یعنی اینکه او دارد خود واقعی من را میبیند و این بینهایت برای من ارزشمند است.
*گارد منفی در مقابل ستاره شدن
نه منفی نیست. گارد ندارم ولی میگویم اگر لازمهاش این است که دنیای خصوصیات را از دست بدهی -چون یکیاش این است دیگر- من این را دوست ندارم و این کار را نمیکنم. من با استار شدن مشکل ندارم ولی دوست ندارم راجع به زندگی خصوصیام حرفی بزنم. اگر استار شدن اینجا لازمهاش این است که این کار را بکنی، من نمیتوانم.
*مفهوم ستاره شدن
بگذارید اینطوری بهتان بگویم؛ فرق بین مریل استریپ با آنجلینا جولی – که باهاش خیلی مسئله دارم- چیست؟ خیلی واضح است دیگر. نمیگوییم کی خوب است و کی بد است. متفاوتاند. کی این تفاوت را تعیین میکند؟ خودشان. بعد آیا آن میگوید این بد است این میگوید آن؟ نه اصلا قشنگیاش به همین است به یکدست نبودن. به هر حال یک فرقی هست بین رویا نونهالی با… فلان بازیگر ….نمیشود هم اسم برد(میخندد).
پارسا باهوش و تندزبانی که به مدد ممیزی سیما از سیر داستان خارج شد، محمد؛ جوان مذهبی ، بااراده و خودداری که در رویارویی با خواستگاری به نام رامین (از دوستان محمد) که شخصیتی متزلزل و بیثبات دارد هیچ اقدامی نمیکند تا در نهایت تصمیم لجوجانه مریم در برابر این انفعال، روند داستان را پیچیدهتر کند.
لعیا زنگنه با حضور در مجموعه تلویزیونی “در پناه تو ” و ایفای نقش مریم افشار به چهرهای ماندگار در ذهن بینندگان دهه ۷۰ تلویزیون مبدل شد؛ دختری با چادر کشدار و کیف چرمی به دست که قرار بود نقش الگویی از زن موثر و فعال در حوزه اجتماعی را ایفا کند.
استقبال تماشاگران از این سریال، پیشنهادات سینمایی و تلویزیونی بیشماری را متوجه این بازیگر کرد و آثاری چون راز مینا، در قلب من، تولدی دیگر، شیفته، تکیه برباد، رنگ شب ، مزاحم ، هفت ترانه ، رئیس و…را در کارنامه کاری او به ثبت رساند.
اما با این حال گزیدهکاری لعیا زنگنه در سالهای اخیر باعث شده تا از شتاب افول این ستاره تلویزیونی بکاهد؛ بازیگری که چندان هم دغدغه ستاره شدن ندارد.
ویژهنامه “خردنامه ” به مناسبت انتشار پروندهای از سریال تلویزیونی “در پناه تو ” در قالب مجموعههای خاطرهانگیز سیما، با لعیا زنگنه که برای بازی در فیلم “جرم ” مسعود کیمیایی به ایران آمده، گفتوگویی انجام داده که گزیدههایی از آن را در ادامه میخوانید.
*چرا لعیا زنگنه ستاره نشد
ستاره یعنی چی؟ آدم چطوری ستاره میشود؟ اینکه پرکار باشد؟ من میتوانم به جرات بگویم که هنوز روی همان موجی هستم که زیر پایم آمده البته نه با پرکاری یا اینکه روی جلد مجلهها باشم. من این کار را نمیکنم. من نمیخواهم مانکن باشم یا شوء بدهم. اینها انتخاب من نیست. میتواند انتخاب فرد دیگر باشد- که قابل احترام هم هست- اما من آن کار را نمیکنم. اگر میخواهند بگویند استار نماندم باشد. من نمیخواستم -به آن معنی- استار باشم.
*به دست آوردن چیزی که کمتر کسی تجربهاش کرده
احترام و عشق. این که مثلا وقتی دو هفته پیش سوار آژانس شدم آقای راننده از صدایم مرا شناخت و شروع کرد به صحبت کردن در باره هنر و بازیگری. طوری صحبت کرد که من اصلا انتظار نداشتم و خب نادانی مرا ثابت کرد. گفت ما دوست نداریم بازیگرمان را یکجور دیگر ببینیم. گفت من وقتی شب خسته می روم خانه و تلویزیون را روشن میکنم دوست دارم بازیگر مورد علاقهام را در همان قد و اندازهای که از او میشناسم و توقع دارم ببینم ولی وقتی این اتفاق نمیافتد قلب من میشکند. وقتی پیاده شدم گفتم قول میدهم تا آنجا که شعور و قدرتم اجازه می دهد هیچوقت کاری را قبول نکنم که تو اذیت شوی. وقتی میبینم آدمها اینقدر به هم نزدیکند خب به نظرم هنوز روی همان موجی.
*پنهان کردن خود واقعی
من غارم را خیلی دوست دارم. دوستان صمیمیام میگویند که تو انگار یک دیوار دورت هست انگار میترسم که بشناسندم… چون این اتفاق افتاده که دیوار دورم را برداشتهام و اجازه دادهام که به من نزدیک شوند و بعد عکسالعملهایی دیدهام که آزردهام کرده است. اینجا آدمها خیلی راحت اجازه قضاوت کردن در باره تو را میدهند. وقتی من بازیگر وارد دفتر کارگردانی میشوم که زنگ زده و به من پیشنهاد کار کرده اولین حرفی که میزند این است که اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس میروید بیرون؟ و من فکر میکنم این آقا وقتی به یک بازیگر خانم زنگ میزند انتظار دیدن دختری که لباس ساده پوشیده و کارهای عجیبی با صورتش نکرده ندارد… خب اذیت میشوم. این اختیار را به او میدهم که مرا انتخاب نکند اما نمیتوانم بگویم دلم نمیسوزد.
نمیتوانم بگویم من به عنوان یک بازیگر زن رنج نمیبرم از این که نتوانم با صراحت حرفم را بزنم و خودم باشم. نتوانم بگویم که مثلا من سه تا بچه دارم -ندارمها- ولی نمیدانم به عنوان یک بازیگر چرا باید بچهام را پنهان کنم؟ کاش اینطور نبود. کاش ما آدمها را همینطور که هستند میپذیرفتیم. کاش قضاوت نمیکردیم و کمی حق انتخاب به آدمها میدادیم…مثلا یادم هست آن اوایل عکس من روی جلد یکی از مجلات چاپ شد و من دوست نداشتم و زنگ زدم خیلی دانشجویی و ساده گفتم چرا عکس مرا چاپ کردهاید؟ گفت ای بابا خانم، از خداتان باشد. بقیه به ما پول میدهند که عکسشان را چاپ کنیم. خب من دوست نداشتم ولی این حق انتخاب را به شما نمیدهند و این مرا آزار میدهد.
*مناسبات کاری سخت و پیچیده برای بازیگر خانم
من به عنوان یک زن بازیگر از اینکه اینقدر مراقب باشم که اتفاقات عجیب و غریبی نیفتد اذیت میشوم. از من انرژی میگیرد. دوست ندارم اینقدر انرژی هدر دهم. نهایتش چه اتفاقی میافتد؟ آن پروانه شدن یا دگردیسی یا شاهنقش برایم رخ نمیدهد. من این را با خودم حلاجی کردهام.
میگویم مگر چند درصد از آدمها به آن آرزوهای بزرگی که داشتهاند رسیدهاند؟ من هم جزو آنهایی که نرسیدهاند. همه کرمها که پروانه نمیشوند یک عدهشان در پیلههایشان میمیرند و یک عده خفه میشوند. نه من در پیله نخواهم ماند وقتی مثلا با کیمیایی کار میکنم و در تجربه دومام نقشی متفاوت به من می دهد یعنی اینکه او دارد خود واقعی من را میبیند و این بینهایت برای من ارزشمند است.
*گارد منفی در مقابل ستاره شدن
نه منفی نیست. گارد ندارم ولی میگویم اگر لازمهاش این است که دنیای خصوصیات را از دست بدهی -چون یکیاش این است دیگر- من این را دوست ندارم و این کار را نمیکنم. من با استار شدن مشکل ندارم ولی دوست ندارم راجع به زندگی خصوصیام حرفی بزنم. اگر استار شدن اینجا لازمهاش این است که این کار را بکنی، من نمیتوانم.
*مفهوم ستاره شدن
بگذارید اینطوری بهتان بگویم؛ فرق بین مریل استریپ با آنجلینا جولی – که باهاش خیلی مسئله دارم- چیست؟ خیلی واضح است دیگر. نمیگوییم کی خوب است و کی بد است. متفاوتاند. کی این تفاوت را تعیین میکند؟ خودشان. بعد آیا آن میگوید این بد است این میگوید آن؟ نه اصلا قشنگیاش به همین است به یکدست نبودن. به هر حال یک فرقی هست بین رویا نونهالی با… فلان بازیگر ….نمیشود هم اسم برد(میخندد).
وقتی من بازیگر وارد دفتر کارگردانی میشوم که زنگ زده و به من پیشنهاد کار کرده اولین حرفی که میزند این است که اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس میروید بیرون؟ و من فکر میکنم این آقا وقتی به یک بازیگر خانم زنگ میزند انتظار دیدن دختری که لباس ساده پوشیده و کارهای عجیبی با صورتش نکرده ندارد.
شبکه ایران: در نیمه دوم سال ۱۳۷۵، یکشنبه شبها سریالی خانوادگی از شبکه دو سیما پخش میشد که در کنار سریال امام علی(ع) توانست عنوان پرمخاطبترین مجموعههای سیما را به خود اختصاص دهد. سریال خانوادگی که داستان دختری (مریم افشار) از طبقه متوسط فرهنگی را روایت میکرد که شخصیت محکم و با وقار و فعالیتهای موثرش در دانشگاه سبب میشود که مورد توجه سه نفر از همکلاسیهایش قرار بگیرد.
پارسا باهوش و تندزبانی که به مدد ممیزی سیما از سیر داستان خارج شد، محمد؛ جوان مذهبی ، بااراده و خودداری که در رویارویی با خواستگاری به نام رامین (از دوستان محمد) که شخصیتی متزلزل و بیثبات دارد هیچ اقدامی نمیکند تا در نهایت تصمیم لجوجانه مریم در برابر این انفعال، روند داستان را پیچیدهتر کند.
لعیا زنگنه با حضور در مجموعه تلویزیونی “در پناه تو ” و ایفای نقش مریم افشار به چهرهای ماندگار در ذهن بینندگان دهه ۷۰ تلویزیون مبدل شد؛ دختری با چادر کشدار و کیف چرمی به دست که قرار بود نقش الگویی از زن موثر و فعال در حوزه اجتماعی را ایفا کند.
استقبال تماشاگران از این سریال، پیشنهادات سینمایی و تلویزیونی بیشماری را متوجه این بازیگر کرد و آثاری چون راز مینا، در قلب من، تولدی دیگر، شیفته، تکیه برباد، رنگ شب ، مزاحم ، هفت ترانه ، رئیس و…را در کارنامه کاری او به ثبت رساند.
اما با این حال گزیدهکاری لعیا زنگنه در سالهای اخیر باعث شده تا از شتاب افول این ستاره تلویزیونی بکاهد؛ بازیگری که چندان هم دغدغه ستاره شدن ندارد.
ویژهنامه “خردنامه ” به مناسبت انتشار پروندهای از سریال تلویزیونی “در پناه تو ” در قالب مجموعههای خاطرهانگیز سیما، با لعیا زنگنه که برای بازی در فیلم “جرم ” مسعود کیمیایی به ایران آمده، گفتوگویی انجام داده که گزیدههایی از آن را در ادامه میخوانید.
*چرا لعیا زنگنه ستاره نشد
ستاره یعنی چی؟ آدم چطوری ستاره میشود؟ اینکه پرکار باشد؟ من میتوانم به جرات بگویم که هنوز روی همان موجی هستم که زیر پایم آمده البته نه با پرکاری یا اینکه روی جلد مجلهها باشم. من این کار را نمیکنم. من نمیخواهم مانکن باشم یا شوء بدهم. اینها انتخاب من نیست. میتواند انتخاب فرد دیگر باشد- که قابل احترام هم هست- اما من آن کار را نمیکنم. اگر میخواهند بگویند استار نماندم باشد. من نمیخواستم -به آن معنی- استار باشم.
*به دست آوردن چیزی که کمتر کسی تجربهاش کرده
احترام و عشق. این که مثلا وقتی دو هفته پیش سوار آژانس شدم آقای راننده از صدایم مرا شناخت و شروع کرد به صحبت کردن در باره هنر و بازیگری. طوری صحبت کرد که من اصلا انتظار نداشتم و خب نادانی مرا ثابت کرد. گفت ما دوست نداریم بازیگرمان را یکجور دیگر ببینیم. گفت من وقتی شب خسته می روم خانه و تلویزیون را روشن میکنم دوست دارم بازیگر مورد علاقهام را در همان قد و اندازهای که از او میشناسم و توقع دارم ببینم ولی وقتی این اتفاق نمیافتد قلب من میشکند. وقتی پیاده شدم گفتم قول میدهم تا آنجا که شعور و قدرتم اجازه می دهد هیچوقت کاری را قبول نکنم که تو اذیت شوی. وقتی میبینم آدمها اینقدر به هم نزدیکند خب به نظرم هنوز روی همان موجی.
*پنهان کردن خود واقعی
من غارم را خیلی دوست دارم. دوستان صمیمیام میگویند که تو انگار یک دیوار دورت هست انگار میترسم که بشناسندم… چون این اتفاق افتاده که دیوار دورم را برداشتهام و اجازه دادهام که به من نزدیک شوند و بعد عکسالعملهایی دیدهام که آزردهام کرده است. اینجا آدمها خیلی راحت اجازه قضاوت کردن در باره تو را میدهند. وقتی من بازیگر وارد دفتر کارگردانی میشوم که زنگ زده و به من پیشنهاد کار کرده اولین حرفی که میزند این است که اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس میروید بیرون؟ و من فکر میکنم این آقا وقتی به یک بازیگر خانم زنگ میزند انتظار دیدن دختری که لباس ساده پوشیده و کارهای عجیبی با صورتش نکرده ندارد… خب اذیت میشوم. این اختیار را به او میدهم که مرا انتخاب نکند اما نمیتوانم بگویم دلم نمیسوزد.
نمیتوانم بگویم من به عنوان یک بازیگر زن رنج نمیبرم از این که نتوانم با صراحت حرفم را بزنم و خودم باشم. نتوانم بگویم که مثلا من سه تا بچه دارم -ندارمها- ولی نمیدانم به عنوان یک بازیگر چرا باید بچهام را پنهان کنم؟ کاش اینطور نبود. کاش ما آدمها را همینطور که هستند میپذیرفتیم. کاش قضاوت نمیکردیم و کمی حق انتخاب به آدمها میدادیم…مثلا یادم هست آن اوایل عکس من روی جلد یکی از مجلات چاپ شد و من دوست نداشتم و زنگ زدم خیلی دانشجویی و ساده گفتم چرا عکس مرا چاپ کردهاید؟ گفت ای بابا خانم، از خداتان باشد. بقیه به ما پول میدهند که عکسشان را چاپ کنیم. خب من دوست نداشتم ولی این حق انتخاب را به شما نمیدهند و این مرا آزار میدهد.
*مناسبات کاری سخت و پیچیده برای بازیگر خانم
من به عنوان یک زن بازیگر از اینکه اینقدر مراقب باشم که اتفاقات عجیب و غریبی نیفتد اذیت میشوم. از من انرژی میگیرد. دوست ندارم اینقدر انرژی هدر دهم. نهایتش چه اتفاقی میافتد؟ آن پروانه شدن یا دگردیسی یا شاهنقش برایم رخ نمیدهد. من این را با خودم حلاجی کردهام.
میگویم مگر چند درصد از آدمها به آن آرزوهای بزرگی که داشتهاند رسیدهاند؟ من هم جزو آنهایی که نرسیدهاند. همه کرمها که پروانه نمیشوند یک عدهشان در پیلههایشان میمیرند و یک عده خفه میشوند. نه من در پیله نخواهم ماند وقتی مثلا با کیمیایی کار میکنم و در تجربه دومام نقشی متفاوت به من می دهد یعنی اینکه او دارد خود واقعی من را میبیند و این بینهایت برای من ارزشمند است.
*گارد منفی در مقابل ستاره شدن
نه منفی نیست. گارد ندارم ولی میگویم اگر لازمهاش این است که دنیای خصوصیات را از دست بدهی -چون یکیاش این است دیگر- من این را دوست ندارم و این کار را نمیکنم. من با استار شدن مشکل ندارم ولی دوست ندارم راجع به زندگی خصوصیام حرفی بزنم. اگر استار شدن اینجا لازمهاش این است که این کار را بکنی، من نمیتوانم.
*مفهوم ستاره شدن
بگذارید اینطوری بهتان بگویم؛ فرق بین مریل استریپ با آنجلینا جولی – که باهاش خیلی مسئله دارم- چیست؟ خیلی واضح است دیگر. نمیگوییم کی خوب است و کی بد است. متفاوتاند. کی این تفاوت را تعیین میکند؟ خودشان. بعد آیا آن میگوید این بد است این میگوید آن؟ نه اصلا قشنگیاش به همین است به یکدست نبودن. به هر حال یک فرقی هست بین رویا نونهالی با… فلان بازیگر ….نمیشود هم اسم برد(میخندد).
پارسا باهوش و تندزبانی که به مدد ممیزی سیما از سیر داستان خارج شد، محمد؛ جوان مذهبی ، بااراده و خودداری که در رویارویی با خواستگاری به نام رامین (از دوستان محمد) که شخصیتی متزلزل و بیثبات دارد هیچ اقدامی نمیکند تا در نهایت تصمیم لجوجانه مریم در برابر این انفعال، روند داستان را پیچیدهتر کند.
لعیا زنگنه با حضور در مجموعه تلویزیونی “در پناه تو ” و ایفای نقش مریم افشار به چهرهای ماندگار در ذهن بینندگان دهه ۷۰ تلویزیون مبدل شد؛ دختری با چادر کشدار و کیف چرمی به دست که قرار بود نقش الگویی از زن موثر و فعال در حوزه اجتماعی را ایفا کند.
استقبال تماشاگران از این سریال، پیشنهادات سینمایی و تلویزیونی بیشماری را متوجه این بازیگر کرد و آثاری چون راز مینا، در قلب من، تولدی دیگر، شیفته، تکیه برباد، رنگ شب ، مزاحم ، هفت ترانه ، رئیس و…را در کارنامه کاری او به ثبت رساند.
اما با این حال گزیدهکاری لعیا زنگنه در سالهای اخیر باعث شده تا از شتاب افول این ستاره تلویزیونی بکاهد؛ بازیگری که چندان هم دغدغه ستاره شدن ندارد.
ویژهنامه “خردنامه ” به مناسبت انتشار پروندهای از سریال تلویزیونی “در پناه تو ” در قالب مجموعههای خاطرهانگیز سیما، با لعیا زنگنه که برای بازی در فیلم “جرم ” مسعود کیمیایی به ایران آمده، گفتوگویی انجام داده که گزیدههایی از آن را در ادامه میخوانید.
*چرا لعیا زنگنه ستاره نشد
ستاره یعنی چی؟ آدم چطوری ستاره میشود؟ اینکه پرکار باشد؟ من میتوانم به جرات بگویم که هنوز روی همان موجی هستم که زیر پایم آمده البته نه با پرکاری یا اینکه روی جلد مجلهها باشم. من این کار را نمیکنم. من نمیخواهم مانکن باشم یا شوء بدهم. اینها انتخاب من نیست. میتواند انتخاب فرد دیگر باشد- که قابل احترام هم هست- اما من آن کار را نمیکنم. اگر میخواهند بگویند استار نماندم باشد. من نمیخواستم -به آن معنی- استار باشم.
*به دست آوردن چیزی که کمتر کسی تجربهاش کرده
احترام و عشق. این که مثلا وقتی دو هفته پیش سوار آژانس شدم آقای راننده از صدایم مرا شناخت و شروع کرد به صحبت کردن در باره هنر و بازیگری. طوری صحبت کرد که من اصلا انتظار نداشتم و خب نادانی مرا ثابت کرد. گفت ما دوست نداریم بازیگرمان را یکجور دیگر ببینیم. گفت من وقتی شب خسته می روم خانه و تلویزیون را روشن میکنم دوست دارم بازیگر مورد علاقهام را در همان قد و اندازهای که از او میشناسم و توقع دارم ببینم ولی وقتی این اتفاق نمیافتد قلب من میشکند. وقتی پیاده شدم گفتم قول میدهم تا آنجا که شعور و قدرتم اجازه می دهد هیچوقت کاری را قبول نکنم که تو اذیت شوی. وقتی میبینم آدمها اینقدر به هم نزدیکند خب به نظرم هنوز روی همان موجی.
*پنهان کردن خود واقعی
من غارم را خیلی دوست دارم. دوستان صمیمیام میگویند که تو انگار یک دیوار دورت هست انگار میترسم که بشناسندم… چون این اتفاق افتاده که دیوار دورم را برداشتهام و اجازه دادهام که به من نزدیک شوند و بعد عکسالعملهایی دیدهام که آزردهام کرده است. اینجا آدمها خیلی راحت اجازه قضاوت کردن در باره تو را میدهند. وقتی من بازیگر وارد دفتر کارگردانی میشوم که زنگ زده و به من پیشنهاد کار کرده اولین حرفی که میزند این است که اه! خانم زنگنه شما همیشه با این لباس میروید بیرون؟ و من فکر میکنم این آقا وقتی به یک بازیگر خانم زنگ میزند انتظار دیدن دختری که لباس ساده پوشیده و کارهای عجیبی با صورتش نکرده ندارد… خب اذیت میشوم. این اختیار را به او میدهم که مرا انتخاب نکند اما نمیتوانم بگویم دلم نمیسوزد.
نمیتوانم بگویم من به عنوان یک بازیگر زن رنج نمیبرم از این که نتوانم با صراحت حرفم را بزنم و خودم باشم. نتوانم بگویم که مثلا من سه تا بچه دارم -ندارمها- ولی نمیدانم به عنوان یک بازیگر چرا باید بچهام را پنهان کنم؟ کاش اینطور نبود. کاش ما آدمها را همینطور که هستند میپذیرفتیم. کاش قضاوت نمیکردیم و کمی حق انتخاب به آدمها میدادیم…مثلا یادم هست آن اوایل عکس من روی جلد یکی از مجلات چاپ شد و من دوست نداشتم و زنگ زدم خیلی دانشجویی و ساده گفتم چرا عکس مرا چاپ کردهاید؟ گفت ای بابا خانم، از خداتان باشد. بقیه به ما پول میدهند که عکسشان را چاپ کنیم. خب من دوست نداشتم ولی این حق انتخاب را به شما نمیدهند و این مرا آزار میدهد.
*مناسبات کاری سخت و پیچیده برای بازیگر خانم
من به عنوان یک زن بازیگر از اینکه اینقدر مراقب باشم که اتفاقات عجیب و غریبی نیفتد اذیت میشوم. از من انرژی میگیرد. دوست ندارم اینقدر انرژی هدر دهم. نهایتش چه اتفاقی میافتد؟ آن پروانه شدن یا دگردیسی یا شاهنقش برایم رخ نمیدهد. من این را با خودم حلاجی کردهام.
میگویم مگر چند درصد از آدمها به آن آرزوهای بزرگی که داشتهاند رسیدهاند؟ من هم جزو آنهایی که نرسیدهاند. همه کرمها که پروانه نمیشوند یک عدهشان در پیلههایشان میمیرند و یک عده خفه میشوند. نه من در پیله نخواهم ماند وقتی مثلا با کیمیایی کار میکنم و در تجربه دومام نقشی متفاوت به من می دهد یعنی اینکه او دارد خود واقعی من را میبیند و این بینهایت برای من ارزشمند است.
*گارد منفی در مقابل ستاره شدن
نه منفی نیست. گارد ندارم ولی میگویم اگر لازمهاش این است که دنیای خصوصیات را از دست بدهی -چون یکیاش این است دیگر- من این را دوست ندارم و این کار را نمیکنم. من با استار شدن مشکل ندارم ولی دوست ندارم راجع به زندگی خصوصیام حرفی بزنم. اگر استار شدن اینجا لازمهاش این است که این کار را بکنی، من نمیتوانم.
*مفهوم ستاره شدن
بگذارید اینطوری بهتان بگویم؛ فرق بین مریل استریپ با آنجلینا جولی – که باهاش خیلی مسئله دارم- چیست؟ خیلی واضح است دیگر. نمیگوییم کی خوب است و کی بد است. متفاوتاند. کی این تفاوت را تعیین میکند؟ خودشان. بعد آیا آن میگوید این بد است این میگوید آن؟ نه اصلا قشنگیاش به همین است به یکدست نبودن. به هر حال یک فرقی هست بین رویا نونهالی با… فلان بازیگر ….نمیشود هم اسم برد(میخندد).
مطالب مشابه مورد علاقه شما درباره گفتگو با هنرمندان
این مطلب در ساعت۳:۴۹ قبلازظهر
و در دسته
گفتگو با هنرمندان
ارسال شده است.شما می توانید تمام نظرات این پست را از طریق خروجی
RSS 2.0.
آن دنبال کنید.
شما می توانید برای این نوشته نظری ارسال کنید,
یا در سایت خود به آن لینک بدهید .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
مطالب قبلي
-
»
2010
(8409)
-
»
اوت
(1117)
- دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارک رمضان
- فال فردا 10 شهریور 89
- 15 راه برای رسیدن به تناسب اندام
- دفاع حسن جوهرچی به خاطر اجرایش در ماه عسل
- عکس های زیبا با موضوع و طرح شب قدر
- یوزر و پسورد آپدیت نود۳۲ امروز سه شنبه ۹ شهریور 89
- مهلت انتخاب رشته کنکور کاردانی به کارشناسی ۸۹ تمدی...
- زمان آغاز دور جدید افتتاح حساب یارانه نقدی
- زمان و ساعت بازی بسکتبال ایران – آمریکا
- تعطیلی سه روزه عید فطر، امسال اجرا نمیشود؟
- بر فرق سرعالم خاک غم و ماتم ریخت
- معرفی فیلم های تلویزیون در آخر هفته
- قیمت انواع سکه بالا رفت
- خبرهایی از پرسپولیس (۸۹/۶/۹)
- پشت پرده اختلاف فردوسی پور با مدیران ورزش شبکه ۳
- برای اجابت دعا در شب قدر باید چه کارهایی کرد
- عکس و خلاصه داستان فیلم فرش قرمز با بازی حامد بهدا...
- چرا تلويزيون بازي بسكتبال را زنده پخش نكرد؟
- دانلود نرم افزار جدید ارسال ايميل های زيبا و جذاب ...
- «بنيامين» عيد فطر در دبی كنسرت میدهد
- قطعه «چیکه چیکه» فرزاد فرزین وارد چارت برترینهای ...
- روشهای آسان برای سفره آرایی
- فردوسی پور به دنبال پخش مصاحبه جنجالی علی کریمی
- جدیدترین عکسهای مارال فرجاد
- کاریکاتور های جالب از انواع گدا
- آهنگ جدید و زیبا از صادق فاطمی به اسم غریب کوفه
- گاف جدید نقشه گوگل (+عکس)
- نرخ امروز طلا سکه ارز در بازار ایران9 شهریور 89
- دانلود نوحه شهادت حضرت علی(ع) با صدای زیبای حا...
- نامزدهای بهترین فیلم جشن خانه سینما معرفی شدند
- سایت اعلام نتایج استخدام پیمانی آموزش و پرورش در س...
- شماره تلفن تلفنبانک بانک های ایرانی
- جدیدترین عکسهای زیبا بروفه
- عکسهای فرزاد فرزین در فیلم کنسرت روی آب
- سخنان زیبا و گهربار از امام علی (ع)
- پس لرزه های دامغان به ۱۲۳ مورد رسید
- زمان اعلام نتیجه نهایی کنکور سراسری ۸۹
- نتایج رقابت های فوتبال لیگ کشورهای آلمان، اسپانیا...
- کودکان زیر ۳ ماه و زنان بارداراز آب تهران ننوشند
- معرفی نامزدهای بهترین کارگردانان چهاردهمین جشن سین...
- فال فردا 9 شهریور 89
- خط یک مترو شبهای قدر فعال است
- عکس های هستی مهدوی فر و یاسر جعفری در سریال جراحت
- دانلود رایگان فیلم طلاق به سبک ایرانی با هنرمندی ...
- دانلود سریال نون و ریحون قسمت 17
- دانلود سریال ملکوت قسمت 17 و 18
- دانلود سریال در مسیر زاینده رود قسمت 17و18
- دانلود سریال جراحت قسمت 17 و 18
- دادگاه علیرضا حقیقی و الناز شاکر
- جزئیات تازه تری از قرارداد دایی با فدراسیون فوتبال
- توزیع نرخ کرایه های تاکسی هر منطقه از مهر ماه در ...
- عکس های واقعا دیدنی از تربیت سگ پلیس در ایران!
- اخطار به ارائه دهندگان اینترنت پرسرعت نسخه چاپی نس...
- خبرهای کوتاه از استقلال (۸۹/۶/۸)
- خلاصه کنفرانس مطبوعاتی قطبی
- برخی اصول حاکم بر زندگی امیرالمؤمنین
- مسیرهای ۷ گانه راهپیمایی روز جهانی قدس اعلام شد
- داوطلبین آزمون آموزش و پرورش بخوانند:
- خدا چند گناه را نمی بخشد...
- قیمت تمام شده بنزین در ایران چقدر است؟
- گزارش تصویری ازمراسم احیای شب نوزدهم در امامزاده ص...
- عکس صفحه اول روزنامه های ورزشی امروز (۸۹/۶/۸)
- گزیده سرمقاله روزنامه های امروز صبح8 شهریور 89
- آخرین مهلت انتخاب رشته کنکور کاردانی به کارشناسی ۸۹
- خبر فوری: تصویب تعطیلی سه روزه عید فطر در مجلس
- انتشار اسامی پذیرفته شدگان آزمون استخدامی آموزش و ...
- فال روز 8 شهریور 89
- به زودی طرح جدید تغییر ساعت کار ادارات
- پخش سریال “در مسیر زاینده رود” باید متوقف شود
- زمان ثبتنام پذیرفتهشدگان کنکور ارشد
- عكس هاي جديد ساميه لك
- اس ام اس شب قدر و شهادت حضرت علی(ع) (سری سوم)
- سینماهای کشور سه روز تعطیل است
- سینماهای کشور سه روز تعطیل است
- نرخ امروز طلا سکه ارز در بازار ایران7 شهریور 89
- دانلود مداحی شهادت حضرت علی(ع) با صدای سیدمهدی میر...
- دانلود نوحه شهادت حضرت علی(ع) با صدای زیبای محمدحس...
- بیوگرافی کامل و عکسهای جدید حامد بهداد
- راهنمای مهمترین مراسم شب های قدر درتهران
- ارائه جداول نرخ سرویس مدارس به خانواده ها
- جدیدترین خبرها از مریم امیرجلالی ،علی دهکردی...
- حاشیه های جام جهانی بسکتبال2010
- اعلام نتایج هفته سوم لیگ برتر انگلیس
- افزایش مجدد دمای هوا از فردا
- گزارش تصویری از زلزله دامغان
- فواید جویدن آدامس
- فال امروز 7شهریور 89
- رقابت نزدیک «در مسیر زاینده رود» و «جراحت» برای جل...
- دانلود سریال نون و ریحون قسمت 16
- دانلود سریال ملکوت قسمت 16
- دانلود سریال در مسیر زاینده رود قسمت 16
- فروش سیمکارت ایرانسل به زودی متوقف می شود!
- دانلود نسخه جدید مرورگر محبوب موزیلا Mozilla Firef...
- دانلود تصویری جدید و فوق العاده زیبای داریوش با نا...
- آخرین آمار کشته و مصدومان زلزله سمنان
- خبرهای کوتاه از استقلال (۸۹/۶/۶)
- شبهای قدر را قدر بدانیم
- داروئی جدید برای درمان افسردگی
- گفتوگوی منتشر نشده با زندهیاد مهین شهابی
- فیلم پرتقال خونی با حضور حامد بهداد و نیوشا ضیغمی
-
»
اوت
(1117)
0 نظرات:
ارسال یک نظر