مصاحبه با آناهیتا نعمتی بازیگر پرکار جشنواره فیلم فجر

۱۳۸۹/۱۱/۱۸ | | 0نظرات


آنا نعمتی فعالیت خود را در سینما با حضور در فیلم سینمایی “هیوا” به کارگردانی مرحوم رسول ملاقلی‌پور آغاز کرد. وی در طی این سال‌ها در آثار متفاوتی به ایفای نقش پرداخته است. البته مجموعه تلویزیونی پرمخاطب “مسافر” از دیگر حضور های وی در تلویزیون محسوب می‌شود.

وی سال گذشته در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن برای فیلم “آل” بود. این بازیگر سینما امسال با چهار فیلم “برف روی شیروانی داغ” محمدهادی کریمی، “پایان دوم” یعقوب غفاری، “یکی از ما دو نفر” تهمینه میلانی و “شش نفر زیر باران” علی عطشانی در جشنواره فیلم فجر حضور دارد. این حضور بهانه‌ای شد تا با وی در ارتباط با نقش آفرینی در فیلم‌های سینمایی در طی این سال‌ها گفتگو کنیم.

*  شروع کار شما در سینما با فیلم “هیوا” مرحوم رسول ملاقلی‌پور بوده است. این می‌تواند آغاز خوب برای هر بازیگر باشد.

- آنا نعمتی: اولین کار من در سن ۱۸ سالگی بود. بعد از یک دوره دو ساله که کلاس‌های سمندریان را گذرانده بودم، بسیار علاقمند بودم که در شروع با یک فیلم خوب و کارگردان برجسته فعالیتم را آغاز کنم. وقتی برای این فیلم انتخاب شدم یک اتفاق خوب برای شروع کار من بود. به هر حال مرحوم رسول ملاقلی‌پور، بازیگران و عوامل حرفه‌ای در این فیلم حضور داشتند.

من در آن سال‌ها علاقمند بودم کار تصویری خود را با سینما شروع کنم. همان سال برای مجموعه تلویزیونی “روزهای زندگی” سیروس مقدم از من دعوت کردند. در این پروژه شاهین باباپور من را برای بازی به عوامل فیلم “هیوا” معرفی کردند که در این کار آتیلا پسیانی بازیگردان بودند و در همان ابتدا از من تست صدا گرفتند. به هر حال یکی از ویژگی‌های نقش من در فیلم “هیوا” تندگویی بود که خوشبختانه در تست صدا موفق شدم و برای حضور در این فیلم انتخاب شدم.

بعد از “هیوا” نگاهم به سینما و حضورم کمی جدی‌تر شد. پس از آن در فیلم “دلباخته” کاری از خسرو معصومی با آقای فریبرز عرب‌نیا بازی کردم که نقش یک دختر ترکمن را داشتم، این نقش هم برایم جذابیت‌های خاص خود را داشت. اولین نقش اول من در سینما به حضورم در همین فیلم برمی‌گردد. برای اینکه به نقش دختر ترکمن نزدیک شوم حدود شش ماه تمرین سوارکاری می‌رفتم. بعد از این فیلم بازی در “زندانی ۷۰۷″ به من پیشنهاد شد. همزمان با این فیلم حدود هفت فیلم به من در چهار روز پیشنهاد شد. در همین شرایط به دلیل حضور آقای علی نصیریان، تهیه‌کننده و موضوع که فیلمنامه دنبال می‌کرد، بازی در “زندانی ۷۰۷″ را قبول کردم.

* به هر حال در همان سال‌ها شما در مجموعه تلویزیونی “مسافر” سیروس مقدم حضور پیدا کردید که هنوز بعد از گذشت سال‌ها جز مجموعه‌های پرمخاطب تلویزیون محسوب می‌شد. این حضور به تثبیت جایگاه شما کمک کرد.

- با وجود اینکه تمام سال‌ها در سینما حضور داشتم و فقط در یک کار تلویزیونی بازی کردم، جالب است تمام مخاطبین چه در داخل و خارج از کشور مردم با دیدن من یاد “افسانه” سریال “مسافر” می‌افتند. “مسافر” جز مجموعه‌هایی بود که موج جدیدی در همان زمان در تلویزیون به وجود آورد. وقتی پخش این سریال به پایان رسید، پس از آن اکران فیلم‌های سینمایی‌ام آغاز شد. مثل “هیوا”‌ و “دلباخته”.

من بین فیلم “زندانی ۷۰۷″ ازدواج کردم. اما به نوعی در سینما این موضوع شایعه شده که من بعد از ازدواجم حضورم در سینما را آغاز کردم. در صورتی که من دو سال قبل “هیوا” در کلاس‌های سمندریان کارهای تئاتر انجام می‌دادم و هنوز ازدواج نکرده بودم.

* بعد از یک حضور پررنگ در سینما و تلویزیون، یکباره شما به مدت چند سال از بازی کناره گیری کردید.

- بعد از ازدواجم حتی قراردادی با آقای خسرو معصومی برای “پر پرواز” داشتم که قبول نکردم. با ازدواج و بچه‌دار شدن به طول کامل از سینما کناره گرفتم و کم کار شدم. حدود چهارسال کار نکردم. اما مجموعه “مسافر” و اکران عمومی سه فیلم که بعد از این مجموعه آغاز شد، خوشبختانه باعث شد، مخاطبین من را فراموش نکنند.

من هم در شرایطی بودم که از سینما دور نبودم. بیشتر دغدغه این را داشتم تا فرزندم به شرایطی برسد که بتوانم وی را برای حضور در فیلمی تنها بگذارم. البته در این چهار سال فضای سینما تغییر کرد و گروههای تازه وارد شده بودند. زمانی که تصمیم به شروع دوباره گرفتم برای دیده شدن و بازگشتم شاید انتخاب درستی را انجام ندادم.

به هرحال خیلی از دوستان معتقد بودند برای اینکه طلسم سکوت خود را بعد این چند سال بشکنی، بهتر است انتخابی انجام دهم که فقط خبر از بازگشت به عرصه سینما باشد و بعد در شرایط بهتر، انتخاب درست‌تری انجام دهم. من چند فیلم بازی کردم .البته سینما نسبت به چند سال گذشته تغییر کرده بود.

به هر حال من با “هیوا” و عوامل حرفه‌ای در این فیلم، کارم را در سینما آغاز کرده بودم. اما شرایط بعد از آن چهار سال کاملاً تغییر کرده بود و من نمی‌دانستم باید چه کاری انجام دهم. به همین دلیل در نقش‌هایی حضور پیدا کردم که فقط شکستن سکوت این چند سال باشد. اما حالا که ممکن است به آن نقش‌ها نگاه کنیم متوجه شویم که هیچ ویژگی‌ و یا جذابیتی برای مخاطب ندارند اما به نوعی برگشت من به سینما بود.

* فکر می‌کنم بعد از حضور در چند فیلم علیرغم سلیقه و نگاه شخصی شما، “پارک وی” فریدون جیرانی به نوعی انتخاب متفاوت بعد از این سال‌ها به شمار می‌رود.

- بله. در سال ۸۵ در فیلم “پارک وی” حضور پیدا کردم. احساس کردم این فیلم برایم یک شروع دوباره است و باید به نوعی از صفر شروع کنم. اما این بار قرار بود راهم را ادامه دهم. نگاهم به سینما به شکل دیگری بود و با خودم فکر کردم که بهتر است فقط جلوی پایم را نگاه نکنم و قدم‌های آینده را در مدنظر قرار دهم.

بعد این فیلم چند پیشنهاد داشتم، اما ترجیح دادم دیگر انتخاب‌هایی انجام دهم که با نگاه من به سینما منطبق باشد که بعد از مدتی حضور در “زن دوم” سیروس الوند را پذیرفتم که البته این فیلم هم جدا از حضور کارگردان به خاطر ترکیب حرفه‌ای و فیلمنامه بازی در آن پذیرفتم.

به عقیده من اگر شما هر نقشی در فیلم بازی می کنید می‌توانید بازخورد آن را از مردم و مخاطبین بگیرید و خوشحالم “زن دوم” تاثیر خوبی بر روی مردم گذاشت. بعد از این فیلم نقش دکتر فیلم “دعوت” حاتمی‌کیا را پذیرفتم که البته شخصاً مانند خیلی از بازیگران علاقمند بودم در فیلمی از این کارگردان حضور پیدا کنم. اما به هر حال در طی این چند سال برای بازگشتم به سینما ترجیح دادم هر انتخابی نداشته باشم و حدود یک سال کار مطالعاتی در این حوزه انجام دادم. فیلم می‌دیدم تا تجربیات خود را بیشتر کنم. سعی کردم با این شروع مجدد تفاوتی ایجاد کنم.

بعد از فیلم “دعوت” در فیلم “برخورد خیلی نزدیک” اسماعیل میهن دوست بازی کردم که نقش متفاوتی از “پارک وی” و “زن دوم” بود. فیلمنامه این فیلم را بسیار دوست داشتم. احساس می‌کردم فصل تازه‌ای در سینمای ایران بود. البته کارگردانی خوب میهن دوست از این فیلمنامه یک اثر خوب به تصویر کشید. به هر حال ایشان سال‌ها کار نقد و فیلمنامه‌نویسی در سینما انجام می‌دادند به شدت کارگردانی با حساسیت خاص خود بود. خیلی خوشحالم در این فیلم با لادن مستوفی همکاری داشتم و احساس می‌کنم پارتنر بسیار خوبی بود. انرژی خوبی با هم ایجاد کردیم.

* شما سال گذشته برای حضور در فیلم “آل” نامزد دریافت جایزه نقش اول زن شدید.

- بعد از “برخورد خیلی نزدیک” در فیلم “آل” بازی کردم. احساس می‌کنم برای این فیلم انرژی زیاد وعجیبی داشتم. انرژی که طی این سال‌ها نگه داشته بودم. به هر حال سال‌هایی را از دست داده بودم. بعد “هیوا” حضورم، موج خوبی در سینما ایجاد کرده بود اما دوری چند ساله‌ام و بازگشتم باعث شد حس کنم که این فضا فعلی با آن سا‌ل‌ها فرق می‌کند و برخلاف تصورم بود.احساس کردم شاید به زمین خوردم اما تنها کسی که می‌توانست به من کمک کند خودم بودم.

در فیلم “آل” با کمک بهرامیان که خیلی خوشحالم با ایشان کار کردم، به بازی متفاوتی رسیدم. حضور تمامی گروه در یک کشور دیگر باعث شد این زنجیره متصل شود. ما این فیلم را در کشوری ساختیم که هیچ استانداری برای سینما ندارد. برای تولید فیلم امکاناتی نداشت. ارمنستان به موسیقی بیشتر از هنرهای دیگر اهمیت می‌داد، اما واقعا ‌با کمک گروه تولید ما توانستیم یک کار ویژه و خاص انجام دهیم به لحاظ کارگردانی، فیلمبرداری و … من این فیلم را خیلی دوست دارم.

* در تمام این مدت که دوباره به سینما آمدید، بیشتر در نقش زن‌هایی بازی ‌کردید از طبقه بالای جامعه، روشنفکر و یا حتی به نوعی خیلی شیک.

- این بیشتر به پیشنهادهای من برمی‌گردد. بعد فیلم “پارک وی” و “زن دوم” چنین برداشتی درباره حضور من به وجود آمد. اما خودم هرگز چنین نگاهی را در سینما دنبال نمی‌کنم و همیشه دوست داشتم در نقش‌هایی متفاوت بازی کنم. من حتی خیلی از پیشنهادها را نپذیرفتم که این نگاه تثبیت نشود.

در شرایطی که سینمای ایران دارد، خیلی نمی‌توان صبر کرد تا منتظر فیلمی شد که کارگردان جسارت آن را داشته باشد تا بازیگر را در قالب دیگری نشان دهد. من خودم به همین دلیل ترجیح دادم چنین نقش‌هایی را کمتر بپذیرم.

سعی کردم در فیلم “آل” بازی متفاوتی ارائه کنم. این کاراکتر در فیلم بیشتر یک زن دو شخصیتی به لحاظ روان شناختی است. رئیس شرکت بودن و اغوا گر بودن را کمرنگ کردیم. در ۲۷ سالگی زن دکتر روانشناس در “پارک وی”‌را بازی کردم که زنی ۳۵ ساله است. در “زن دوم” و “آل” تلاش شد نسبت به سنم، بزرگتر نشان داده شوم.

* از عکس‌های فیلم “پرستوهای عاشق” فریال بهزاد و “پایان دوم” یعقوب غفاری مشخص است که تلاش کردید حضور متفاوتی از خود در سینما رقم بزنید.

- بله. برای فیلم “پرستوهای عاشق” من غلامرضا آزادی تهیه‌کننده و فیلمبردار را از سال‌ها قبل می‌شناختم وقتی ایشان به من پیشنهاد کردند پذیرفتم. زمانی که خانم بهزاد و انرژی و روحیه ایشان را دیدم در من حسی تازه ایجاد شد. در عین حال اولین کارگردان زن سینمای ایران بودند که با ایشان همکاری داشتم. فیلم یک کمدی فانتزی است. سعی کردم بعد “آل” این قالب را بشکنم. ایشان اجازه داد که نقش متفاوتی با انرژی که داشتم بازی کنم. در سن خودم این نقش جای کار داشت.

در این فیلم نقش یک خانم نویسنده را دارم که موضوعی را دنبال می‌کند که تا کنون خود تجربه نکرده است و همیشه درگیر آن است و به دنبال آن می‌رود…

پس از آن و انتشار اولین عکس‌های فیلم خانم بهزاد که چهره‌ای تازه از من نشان می‌داد، در همان زمان با پیشنهاد فیلم “پایان دوم” یعقوب غفاری روبرو شدم. در این فیلم نقش دختری را بازی کردم که ماشین باز است و نگاه سطحی از زندگی دارد که درگیر یک عشق معنوی می‌شود و تغیر می کند. این هم نوعی دیگر از نقش “نرگس” برخورد خیلی نزدیک و افسانه “پرستوهای عاشق” بود که باز تلاش کردم تفاوت داشته باشد.

به هر حال این نقش‌ها با من در یک سطح سنی قرار داشتند، اما تلاش کردم بالانس بازی واکنش‌ها و نوع بیان را تغییر دهم و کارگردان‌ها نیز به من کمک کردند. سعی کردم در تمرین‌ها خودم را از فضای کارهای قبلی جدا کنم تا به بازی جدیدی برسم. در سالی که گذشته فیلم‌هایی که کار کردم هر کدام وزنه‌ای بودند. هر کدام نقش‌ها من را ساخته است.

یک نفس تازه کشیدم و احساس کردم در یک میدان مسابقه قراردارم و تا جایی که می‌توانم باید خوب بدوم و سعی کنم جایی از نفس نیافتم. در این زمان با کارگردانانی کار کردم که فیلم اول و یا دوم آنها بود. این افراد به شدت انگیزه داشتند و روی من تاثیر عجیبی می‌گذاشتند. این فیلمسازان به شدت نوآوری ‌داشتند و خود را با شرایط سینمای روز دنیا منطبق می‌کردند. این شرایط من را هم تغییر می‌داد.

* یکی از فیلم‌هایی که امسال شما با آن در جشنواره فجر حضور دارید، “برف روی شیروانی داغ” محمد هادی کریمی است.

خوشبختانه بعد از این دو فیلم در “برف روی شیروانی داغ” محمدهادی کریمی در نقش یک زن منتقد ادبیات و شعر با قلم خوب دکتر کریمی بازی کردم برایم نقش متفاوتی بعد از آن دختر سرکش و امروزی در دو فیلم خانم بهزاد و غفاری بود. فیلمنامه “برف روی شیروانی داغ” بسیار سخت بود. فیلمی که در یک شب اتفاق می‌افتد. به هر حال فرصت کمی بود تا این که تمام شخصیت‌ها به یک مکانی وارد و خارج شوند و مخاطب معرفی خوبی از آنها در ذهن خود داشته باشد.

به ایشان تبریک می‌گویم. من به حضور در این فیلم افتخار می‌کنم. همه ما انرژی خوبی در این کار داشتیم که به خاطر امتیازهای کریمی بود. در حال حاضر تعدای از دوستان این فیلم را قبل از جشنواره دیده بودند و من با بازتاب خوبی روبر شدم.

این اتفاقات همه حساسیت‌ من را بیشتر می‌کرد تا انرژی بیشتری بگذارم. به همین دلیل بعد این فیلم قصد داشتم دوباره در نقش متفاوتی حضور پیدا کنم در فیلمی که کارگردان آن‌ در من ایجاد انگیزه کند. بعد “برف روی شیرانی داغ” به دلیل علاقه‌ای که به خانم میلانی و کارهای ایشان دارم، نقش کوتاهی را در فیلم “یکی از ما دو نفر” در خدمت ایشان بودم. در این فیلم یک مهندس معمار هستم.

* در فیلم “شش نفر زیر باران” علی عطشانی بازی متفاوتی ارائه کردید.

- بعد از “یکی از ما دو نفر” شش ماه سعی کردم تا کمی با دقت و وسواس نقش بعدی را انتخاب کنم. تا اینکه پیشنهاد بازی در فیلم “شش نفر زیر باران” علی عطشانی به من شد فیلمی که با این همه زحمت، تکنیک، شعور و کار گروهی حالا در بخش نوعی نگاه جشنواره حضور دارد.

ما در این فیلم با کار گروهی روبرو بودیم که کمتر در سینمای ایران شکل می‌گیرد همه با هم خوب بودند و به هم انرژی می‌دادند. این نقش مثل سیلی بود که در ابتدا شاید من را ترساند ولی احساس کردم می‌توانم تجربه‌ای تازه داشته باشم. وقتی فیلمنامه را خواندم، عطشانی به من گفت نقش شیرین در این فیلم برای من مهمترین نقش فیلمنامه است. وقتی این دیالوگ را شنیدم احساس کردم با کارگردانی طرف هستم که بعد “دموکراسی تو روز روشن” با آن همه حاشیه فیلم قصد دارد یک کار تازه‌ای بسازد و انگیزه و هیجان زیادی دارد و با قدرت می‌خواهد خود را ثابت کند.

در دو ماه فیلمبرداری این فیلم من زندگی کردم، یک لحظه حاضر نبودم سر صحنه نباشم. باورتان نمی‌شود تمام این مدت خواب نداشتم. تمام سکانس‌ها را من حفظ هستم. نوع کارگردانی، فیلمبرداری برای من تازه و جالب بود. بعد فیلم کریمی و “پایان دوم” چیزی که من را به شدت غمگین کرده است، نبود این فیلم در بخش مسابقه جشنواره است. تمام این مدت اعلام فیلم‌ها منتظر بودم . به عقیده من باید نگاه سیاست‌گذاران فرهنگ و هنر بچرخد و ببینند که چه نیرویی وارد سینما می‌شود و نباید بگذاریم این افراد بدون اینکه دیده شوند، بروند.

* از چه جهت به فیلم “شش نفر زیر باران” علاقمندید. قالب‌شکنی که ازپرسونای شما شده است یا فضای تکنیکال فیلم.

- بحث قالب‌ که ویژگی خاص خود را دارد. خیلی خوشحالم در این نقش بازی کردم. امیدوارم نتیجه خوبی داشته باشد و از نظر روحی من را ارضا کند چون خیلی فیلم و نقش شیرین را دوست دارم.

* در کارنامه کاری شما در کنار همکاری با مرحوم ملاقلی‌پور، بازی در فیلم “دعوت” حاتمی‌کیا دیده می‌شود. این نقش چه جایگاهی برای شما دارد؟

- این فیلم برای من خیلی مهم بود. وقتی در اولین جلسه با چیستا یثربی صحبت کردم یک ماه هر شب از ساعت پنج بعد از ظهر به بعد در بیمارستان میرزاکوچک خان جنگلی که مخصوص زنان و زایمان است با هماهنگی دکتر میترا لباس پرستاری می‌پوشیدم و با ایشان به بخش و یا اورژانس می‌رفتم، تا به این فضا نزدیک شوم. تجربه همکاری با آقای حاتمی‌کیا را دوست دارم. این هم یک تجربه برای من بود.

*کدامیک از نقش‌هایی که بازی کرده‌اید را بیشتر دوست دارید، برای آن تلاش بیشتری کردید و جایگاه مشخصی در کارنامه شما دارد؟

- “آل” را خیلی دوست دارم. به نقشم در”پارک وی” هم چون یک شروع مجدد برای من تلقی می‌شود، علاقمندم. “آل” با وجود کمیت دارای کیفیت بالایی بود. این نقش ویژگی خاص خود را داشت. در “برخورد خیلی نزدیک”، فلورانس‌های حسی و نقش را خیلی دوست داشتم.

بعد از فیلم “آل” نمی‌توانم بگویم “پایان دوم” را دوست ندارم. به نوعی دیوانه نقش سپیده در “برف روی شیروانی داغ” هستم. وقتی در این فیلم بازی می‌کردم بعد هر کات آقای کریمی، دیالوگ‌هایی را به متن اضافه می‌کردند واز من می‌خواستند دوباره این دیالوگ‌ها را بیان کنم. تمام فیلم سکانس- پلان بود. به نوعی این فیلم زندگی واقعی بود. اما شاید چون شما ندیدید این فیلم‌ها را درباره آن زیاد نمی‌توانم صحبت کنم. اما بعد این فیلم‌ها، نقش شیرین، “شش نفر زیر باران” را خیلی دوست دارم.

* خانم نعمتی بعد از تجربه موفق “مسافر” چرا دیگر به تلویزیون برنگشتید؟

- بعد سریال “مسافر” شاید من نباید کار دیگری می‌کردم. احساس می‌کنم بعد این مجموعه اگر من هر نقش دیگری بازی می‌کردم همه من را افسانه سریال مسافر می‌‌دیدند. تلویزیون قالب کار متفاوتی از سینما دارد. ممکن است اگر پیشنهاد خوبی داشته باشم به تلویزیون برگردم.

* سال‌های اخیر خیلی از بازیگران سینما به تئاتر رفتند و بر عکس، شما پیشنهاد کار در تئاتر داشته‌اید؟

- بله من چند پیشنهاد داشتم. آخرین آنها نمایشی از آقای حاتمی بود و پیشنهادهایی از چیستا یثربی هم داشتم. اما فکر می‌کنم ما به اندازه کافی بازیگر خوب و قدر تئاتر داریم و طی این سال‌ها که از تئاتر دور بودم، حالا دیدن یک نمایش برایم لذت بخش‌تر است.

من درباره خودم می‌گویم، یک بازیگر سینما نمی‌تواند جا پای یک بازیگر تئاتر بگذارد. بازیگر تئاتر ارزش خود را دارد، صحنه تئاتر و فضای آن مشخصات و مقدسات خاص خود را دارد. من هنوز جسارت نکردم روی سن بروم. شاید این جسارت ناشی از ترس من باشد که نمی‌توانم جای پای آنها بگذارم. شاید در سینما با تمرینات مختلف، انواع ورزش‌ها، کار روی بدن و بیان کار کردم تا به تفاوت در نقش‌های مختلف برسم ولی تئاتر این گونه نیست.

خانم فریال ثمر پیشنهاد بازی در یک نمایش به من کردند که خیلی خوب بود و قرار بود نقش مقابل من بهرام رادان باشد. وقتی با ایشان صبحت کردم معتقد بودم، از طرفی عاشق این هستم که در این نقش بازی کنم و از طرفی خیلی زود است که چنین تصمیمی بگیریم. بازیگران تئاتر به اندازه کافی برای هر نمایشی مخاطب را جذب می‌کنند و نیازی به بازیگر سینما برای جذب گیشه نیست. خیلی از بازیگران سینما ممکن است در فیلمی باعث فروش میلیاردی شوند اما در فیلم دیگری این گونه نباشد. این بحث همان جوهره کار است. نقطه عطفی که مخاطب با فیلم برقرار می‌کند.

* بازیگر به عقیده شما هیچ تاثیری بر گیشه ندارند.

- بازیگر اگر در یک فیلمنامه خوب با کارگردانی حرفه‌ای و ترکیب مناسبی قرار گیرد می‌تواند در جذب گیشه کمک کند. به هر حال فیلمنامه نقش بسیار مهمی دارد. هر فیلمی یک مجموعه است و باید بازیگر در جای درستی در یک فیلم قرار گیرد. اگر غیر از این باشد می‌تواند به فیلم ضربه بزند. البته این به هوش و جسارت یک کارگردان برمی‌گردد. یک سری فیلم‌ها همیشه در تاریخ سینما می‌ماند. مانند “شاید وقتی دیگر”، “هامون” و … این دلیل ماندگاری فیلمنامه بسیار خوب، کارگردانی حرفه‌ای، قرار گرفتن بازیگر در جای درست و … است. به هر حال در شرایط فعلی فیلم‌های زیادی در سینما تولید می‌شود اما کدام یک از آنها در ذهن مخاطب می‌ماند؟

* شما در “شش نفر زیر باران” در فیلمی بازی می‌کنید که حدود ۲۲ بازیگر در آن بازی می‌کنند فکر می‌کنید تمام بازیگران دراین پروژه در جای خود قرار دارند و دیده می‌شوند؟

- در این فیلم به من ثابت شد عطشانی به هیچ وجه درگیر اسم بازیگران نیست. از ابتدا شخصیت‌ها برای او مهم بود و اینکه چگونه معرفی درستی از آنها برای مخاطب صورت بگیرد.

“شش نفر زیر باران”، شش میلیون آدمی هستند که در این شهر کنار یکدیگر زندگی‌ می‌کنند. من مطمئنم فیلم خودش را ثابت می‌کند. قسمت‌هایی از آن را دیدم. تنها فیلمی بود که من هر روز که سر صحنه می‌رفتم سکانس‌های روز قبل را با موسیقی و صدا می‌دیدم. اینها یک عشق می‌خواهد یک انگیزه می‌خواهد.

این فریاد من است، درد و دلم نیست. سینمای ایران به دلیل تمدن و فرهنگی که دارد به خاطر حضور ۳۵۰۰ ساله آن از تمام فرهنگ‌ها غنی‌تر است. خیلی بزرگتر از این است که ما آنقدر به آن کوچک نگاه کنیم. ما نباید فقط ایران را با ۸۰ میلیون جمعیت ببینیم بلکه باید دنیا ایران را ببیند.

باید اجازه دهیم که این همه انرژی و نیرو بدرخشد. فیلم‌های ایرانی در کشورهای دنیا می‌درخشد اینها متعلق به کشور من است و فرهنگ و ریشه دارد. فکر می‌کنم که جدی تر نگاه کنیم. خواهش می‌کنم این انگیزه ها را جدی‌تر بگیرید و آنها را از بین نبریم. اینها بزرگمان می‌کنند، اینها لیاقتش را دارند.

در حال حاضر کسی راضی نمی‌شود در این سینما سرمایه گذاری کند. فروش‌ها در نوسان است. در همین شرایط یک فیلمساز جوان با هیچ، فیلمی می‌سازد که به جای اینکه به آنها توجه کنیم آن را کنار می‌‌گذاریم چرا که اسم و رسمی ندارد و بزرگ نیست. فکر نمی‌کنیم با این کار ما انگیزه، عشق و عرق به وطن را در او از بین می‌بریم و می‌کشیم.

در این ۱۲ سال اولین فیلمی که از من به جشنواره فجر رفت “هیوا” بود. در آن سال‌ها بازیگران نقش مکمل نامزد نمی‌شدند. بیشتر داوران معتقد بودند اگر این قانون نبود قطعاً ‌کار من دیده می‌شد. تا اینکه فیلم “آل” به جشنواره آمد که دستخوش یک سری حاشیه‌ها شد. بعضی‌ها تلاش می‌کنند و راه خود را ادامه می‌دهند.

ما چند بار می‌توانیم زمین بخوریم و بلند شویم. چقدر ممکن است یک کارگردان یا فیلمساز بی‌توجهی را نادیده بگیرد و چرا باید این کار را با این نسل جوان بکنیم. به من بازیگر یکی باید این چرا را جواب بدهد. من علاقمندم با یک کارگردان خوب کار کنم اما نباید حتماً این کارگردان از نسل من باشد نوعاً و اسماً. همین حالا کارگردان خوب وجود دارد. ما فیلمی از روی تدوین اولیه و از یک پرده برای بخش مسابقه جشنواره انتخاب می‌کنیم، اما چطورمی شود از فیلمی که ما هر شب سکانس‌های آماده آن را سر صحنه می‌دیدیم به این راحتی بگذرند و اگر قرار است به راحتی بگذریم که …

مخاطب ما بسیار باهوش شده است. کودک ما با کامپیوتر کار می‌کند. باید نسل جدید را دریابیم. باید آنها فرهنگ و کشور و جامعه خود را بشناسند و درس بگیرند از فیلم‌هایی که ساخته می‌شود. ما این نسل جدید را فراموش کردیم. آنها به راحتی سمت و راه دیگری هدایت می‌شوند.

در “پایان دوم” ما روز عشق را نشان می‌دهیم که در ایران پایه‌گذاری شده است آن وقت در خارج از کشور به نام خود به ثبت می‌رسانند. اینها چیزهایی است که باید به مخاطب ارائه شود. من امسال هفت فیلم باید در جشنواره داشته باشم. این سه فیلم مشخصاتی برای دیده شدن دارند. باید این گونه نگاه کنیم که حتماً قرار نیست فیلمی که در بخش مسابقه نیست فیلم خوبی نباشد. ما در فیلم‌ها بازی نمی‌کنیم تا در آرشیوخانه باشد برای مخاطب کار می‌کنیم. بازیگران در خیلی از فیلم‌ها دلی و به خاطر عشق بازی می‌کنند. من شخصاً‌ در چند فیلم کوتاه بازی کردم و چشمداشتی نداشتم. اگر قرار باشد کمکی کنم، چرا این کار را انجام ندهم. یک روز هم فیلمسازی به من اعتماد کرد و جلوی دوربین قرارم داد. باید دید را وسیع‌تر کنیم و بی‌واسطه ببینیم. بهتر است سلیقه‌ای نگاه نکنیم.

* در “شش نفر زیر باران” چقدر از خود به نقش اضافه کردید؟

- من یک کد از عطشانی گرفتم و روی آن مانور دادم. دختر کله شقی که ممکن است هر کاری بکند و هر لحظه‌‌ای ممکن است نتواند تصمیم بگیرد و قدم از قدم برنمی‌دارد. سعی کردم این کله شقی ملموس و باورپذیری را ارائه کنم که بی‌احساس نیست.

شخصیت شیرین و حامد نسل جدید جامعه ما هستند که شهامت و قدرت دارند. علی عطشانی دست من را باز گذاشت و به ایده‌های من گوش کرد. آنقدر باهوش بود و درگیری من را درک می‌کرد. با هم قبل از شروع هر سکانس صحبت می‌کردیم تا من آرامش بگیریم و ایده‌های هم را مرور می‌کردیم. به شدت ایشان همکاری می‌کردند و از ایده‌ها استقبال می‌کردند این موضوع انگیزه من را زیاد می‌کرد.حتی نوع راه رفتن این نقش مهم بود. سکانس کافه و فینال فیلم را خیلی دوست دارم که در بیمارستان است.

اولین روزی که قرار بود سر صحنه این فیلم حاضر شوم دلشوره عجیبی داشتم چون با نقشی روبرو بودم که جدا از من است و من مدام در حال اضطراب بودم. اما اولین سکانس من در این فیلم، سکانس پایان فیلم بود. آن روز من ۴۸ ساعت قبل نخوابیدم، استرس داشتم. اولین پلان فینال بود که برای هر اثری هم است. بدون اینکه شیرین و حامدی بشناسم در این پلان حضور پیدا کردم. اینها چیز ساده‌ای نیست. این یک کابوس بود. حتی می خواستم به آنها بگویم فینال را روز دیگری بگیرند. فینال “شش نفر زیر باران” دیالوگ ندارد و این حس در آوردنش خیلی سخت بود. عاشق این سکانس هستم. سکانس‌ جواهرفروشی را خیلی دوست دارم. من همزات‌پنداری عجیبی با این نقش پیدا کرده بودم.

* چه جایگاهی برای خود در آینده سینما ترسیم می‌کنید؟

- وقتی به این سینما فکر می‌کنیم، به نظر شما جایگاهی ممکن است برای عشق، تلاش و انرژی من وجود داشته باشد برای عرقی که من به مردم و وطنم دارم، اگر دست خودم بود می‌گفتم بله. چشم‌انداز دیگری برای خودم می‌دیدم.

* به آینده نسل جدید بازیگران سینمای ایران امیدوارید؟

من هم یک روز مثل آنها وارد سینما شدم. خانم سجادیه در “هیوا” به من خیلی چیزها یاد داد و از من حمایت کرد. هر روز ایشان با من صحبت می‌کرد. به هر حال کسی به من یاد داده است امیدوارم من هم بتوانم این تجربه را به آنهایی که جدید هستند و تازه به عرصه بازیگری آمده‌اند منتقل کنم.

————

گفتگو: بیتا موسوی

منبع: مهر

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي