نقد فیلم طلا و مس

۱۳۸۹/۰۳/۰۷ | برچسب‌ها: | 0نظرات


فیلم به سادگی داستان خود را تعریف می‌كند و آرام آرام مخاطب را به بطن ماجرا وارد كرده و از همین روست كه به‌راحتی احساس همذات پنداری به وجود می آید و مخاطب با لحظه به لحظه تلخی‌ها، شادكامی‌ها و آرامش آن‌ها سهیم می‌شود. بیان سمبولیك فیلم نیز به درستی در بطن دراماتیك و رئالیزم اثر جای گرفته است و نشانه‌ها از جنس زندگی شده‌اند آنچنان كه طلا بودن شخصیت زن، مس وجود سید رضا را بیش از پیش نمایان می‌سازد.
فیلمساز با بیانی زیبا علاوه بر نشانه‌های اشاره شده، از فرش به عنوان نماد زندگی و تحول بهره می‌گیرد و هرچه فرش به نقش و نگار مزین می‌شود و به سمت كامل شدن می‌رود شخصیت سیدرضا هم تكامل می‌یابد گویی تار و پود فرش وجودی وی نیز دوباره در حال شكل‌گیری است و در راه طلا شدن وجودش، مس و زنگارهای اخلاقی‌اش زدوده شده و رنگ طلایی و شاید ذات طلایی به خود می‌گیرد و زمانی كه فرش تمام می‌شود نگرش سیدرضا به زندگی متحول شده و اخلاقیات را به شیوه‌ای دیگر تجربه می‌كند شیوه‌ای كاملا متفاوت با كلاس‌های درس اخلاق.
این فیلم بیانیه‌ای دراماتیك است در راستای رسیدن به همدلی، آن هم نه با دیده بلكه با چشم دل و درك وجود، در واقع سیدرضا به دركی جدید از اخلاقیات و انسانیت می‌رسد كه در سكانس تاثیرگذار پایانی فیلم این موضوع را می‌بینیم در این سكانس سیدرضا گرد و غبار از وجود می‌زداید و به همین دلیل پشت در كلاس اخلاق می‌نشیند و كفش های دیگران را جفت می‌كند.
اگر چه چارچوب داستان عناصر ملودرام را دارد اما فیلم پا را از سطح ملودرام فراتر گذاشته و از طریق همین روایت ساده، مسائل مهمی چون اخلاق و معنویت را می‌كاود و حتی به نوعی برخی از تراژدی‌های روابط انسانی معاصر را به تصویر می‌كشد كه تلخی‌های داستان و خصوصا پایان آن ، شاهدی بر این مدعاست.
البته فضاسازی موجود نیز در خدمت داستان است طراحی صحنه ، فضای سنتی خانه ، لوكیشن های خارجی و .... همه و همه شرایط و فضای لازم برای تحول سیدرضا را فراهم می‌كنند و به نوعی مكمل شخصیت‌ها هستند و مخاطب را به بیراهه نمی‌برند.
«طلا و مس» اثری توام با لحظات ناب سینمایی است كه اسعدیان از طریق رسانه سینما به نوعی اعجاز می‌كند و روح و روان مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد. البته حضور فیلمساز در این روایت تاثیرگذار اصلا حس نمی‌شود.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي