گفت‌و‌گو با سودابه بیضایی، بازیگر نقش سروان عزیزی در «هوش سیاه»

۱۳۸۹/۰۳/۰۸ | برچسب‌ها: | 0نظرات

پلیس زن در ایران چارچوب دارد
سودابه بیضایی چهره جدیدی است که این روزها می‌توانید حضور او را خیلی بیشتر از این سال‌هایی که وارد کار هنر شده حس کنید. او توانسته با همین حضور کوتاهش با کارگردان‌های قابل قبولی مثل سیروس الوند، محمد جواد کاسه‌ساز، مسعود نقاش‌زاده، مسعود آب‌پرور و… کار کند. او و برای رسیدن به پیشرفت حاضر است، تلاش کند، چهره‌اش را بشکند و از این موضوع هیچ ابایی ندارد، حتما قیافه و گریم خاص او را در فیلم سینمایی غیر منتظره به یاد دارید (البته اگر بتوانید بشناسیدش!).


با توجه به اینکه سریال هوش سیاه یک مجموعه تلویزیونی نسبتا متفاوت در تلویزیون ایران است، از نحوه حضورتان در این سریال بگویید…
حضور من در این سریال درست مثل همه کارهای دیگر بود. یعنی از طرف کارگردان به دفترشان دعوت شدم و پس از انتخاب آقای آب‌پرور حضور من قطعی شد.
منظورم این بود که چون شما در این سریال پلیسی حضور دارید، چطور برای این نقش به شما رسیده‌اند.
نمی‌دانم، این را باید از آقای آب‌پرور پرسید. اما من همیشه دوست داشتم که نقش یک پلیس زن را هم ایفا کنم. دوست داشتم که تجربه‌های متفاوتی داشته باشم. من فیلم «قتل آنلاین» ایشان را دیده بودم و می‌دانستم که ایشان تمرکز و تسلط روی ژانر پلیسی و اکشن دارند. ایشان همیشه Cast خوبی را برای کارهایشان با حرفه‌ای ترین افراد می‌بندند.
برای نقش سروان عزیزی از کسی یا کاراکتری الگوبرداری کردید؟
سروان عزیزی الگوبرداری از جای خاصی نیست. می‌دانید، قرار بود ما در این سریال فقط یک بعد شخصیت او را ببینیم، یعنی هیچ‌گونه بک‌گراندی از او نخواهیم داشت، یا اینکه نمی‌دانیم که در خانواده‌اش چه گذشته است.
باید پلیس بودن او را ببینیم، برای همین خاطر هم من سعی کردم تا برای او فقط یک شخصیت در ذهنم داشته باشم.


سروان عزیزی از قسمت سوم وارد داستان شده. او پلیسی است که خیلی زیاد به کارش علاقه دارد و کارش برای او جدی است. تمرکز زیادی بر روی پرونده‌هایی دارد که به او سپرده می‌شود. من هم سعی کردم تا جدیت او را نشان دهم. بیننده‌ای که پلیس زن را می‌بیند، باید او را بپذیرد، چون او سروانی است که با دیگران به عملیات می‌رود، اسلحه دستش می‌گیرد و اقتدار دارد. همه اینها باعث شد تا من او را دوست داشته باشم.
هیچ نمونه ایرانی یا حتی خارجی برای بازی در این نقش انتخاب نکردید؟
نه. من از سریال‌های ایرانی که پخش شده بود، فقط چند قسمت خیلی پراکنده از سریال خواب و بیدار را دیده بودم و همین طور یکی، دو قسمت از سریال کلانتر. من کلا در بازی کردنم و در اجرای هر نقشی که به عهده می‌گیرم سعی می‌کنم تا الگوبرداری نکنم. قبل از اینکه فیلمبرداری شروع شود، به اداره آگاهی شعبه مرکزی رفتم و در مورد جزئیات و نحوه احترام گذاشتن آنها به یکدیگر و همین‌طور حرف‌ زدنشان دقت کردم. این خیلی کمکم کرد.
پس تفاوت چندانی با دیگران ندارند جز صلابت رفتارشان؟
من خودم در واقعیت تا به حال با پلیسی زن روبه‌رو نشده بودم، برایم کمی غیرملموس بود، مثلا مدل لباس پوشیدن یا حرف زدنشان با همکاران مرد و حتی راه رفتنشان برایم جالب بود. البته این تحقیق چیزی نزدیک به ۱۰-۱۵ دقیقه بیشتر طول نکشید و قضاوت من فقط مختص به همان دقایق است.
فکر می‌کنید، حضور چنین پلیسی برای بیننده چقدر می‌تواند باورپذیر باشد؟
اول در مورد حضور خود آقای آب‌پرور در شکل‌گیری این قصه صحبت می‌کنم. ژانر این کار نسبت به تمام کارهایی که در تلویزیون پخش شده است، متفاوت بود، چون پلیس را هم حتی متفاوت نشان داده‌اند.
عملیات پلیسی در این مجموعه به جرایم اینترنتی بازمی‌گردد.
یعنی برای اولین بار است که چنین دستگاه و فن‌آوری‌هایی را بیننده در یک سریال ایرانی می‌بیند.
دوم اینکه ما پلیس بودن زنان را در این سریال می‌بینیم، اما می‌دانیم که این پلیس چارچوب مشخص دارد. پس فقط باید به آن چارچوب فکر کرد، یعنی حد و مرز پلیس بودنت همین است.
شاید به همین دلیل هم پلیس‌های زنی که می‌بینیم، در یک نگاه مثل هم به نظر بیاید. فقط ما توانستیم، او را وارد عملیات کنیم. اگر خاطرتان هم باشد در قسمت‌های اول هم با لباس شخصی وارد عملیات شد تا شناسایی نشود.
پس به نظر شما شبیه شدن پلیس‌های زن به‌هم اجتناب ناپذیر است؟
بله. چون همانطور که گفتم رفتار آن‌ها مرز مشخصی دارد و ما آنها را در زندگی شخصی نمی‌بینیم و فقط اداره پلیس مختص به بازی آنهاست.
یعنی برای شما مهم نیست که نقش‌تان مثل دیگر نقش‌ها نشود؟
برای من مهم این بود که وقتی با چنین لباسی به این سریال آمدم اگر مردم من را می‌بینند، برایشان باور‌پذیر باشم.
حالا استقبال‌ها چطور بوده؟
در مورد هوش سیاه خیلی کم شنیده‌ام که کسی گفته باشد، این سریال را دوست ندارم. حتی کسانی را می‌شناسم که خیلی فرصت نکرده‌اند این مجموعه را دنبال کنند، اما با تماشای همان یکی، دو قسمت هم از آن تعریف کرده‌اند. شاید به این علت است که ریتم کار خوب بوده و با فضای سریال که حال و هوای پلیسی دارد هماهنگ شد‌ه‌اند.
قصه سریال درمورد جرایم اینترنتی و اتفاقاتی است که برای افراد ناشی می‌افتد. شما چقدر با دنیای تکنولوژی و فن‌آوری آشنایی دارید؟
درمورد اتفاق‌هایی که قرار بود در داستان بیفتد، ما از آقای ذبیحی کمک می‌گرفتیم و اطلاعات را ایشان به ما می‌دادند. من خودم چندان با دنیای رایانه آشنایی ندارم. چندان پیگیرش نبوده‌ام فقط در همین حد که بتوانم کارم را راه بیاندازم.
کار با آقای آب‌پرور چطور بود؟
من همان روز اول که رفتم سر صحنه و بازی‌ام شروع شد فهمیدم که گروه آقای آب‌پرور کاملا حرفه‌ای و مسلط هستند. او می‌داند که چه پلان‌هایی را می‌خواهد بگیرد. به همین دلیل هم خیال من راحت شد و تقریبا مطمئن بودم که کار می‌گیرد. آقای آب‌پرور کارشان را خیلی خوب بلدند.
از زمان پخش هوش سیاه راضی بودید؟
نمی‌دانم که قرار بود این سریال چطور پخش شود و در آن مورد اطلاع چندانی ندارم. فکر می‌کنم مردمی که این سریال را می‌بینند، همین روند پخش را بیشتر بپسندند، چون می‌توانند با داستان به‌طور تقریبا مداومی ارتباط برقرار کنند و این باعث می‌شود که پرونده اصلی از ذهن مردم دور نشود. چون این سریال اپیزودی نیست و داستان اصلی مهمی دارد.
شما بازیگر سینما هم هستید، اما چرا حضورتان در سینما کمرنگ است؟
نه. من چهار کار سینمایی دارم.
اما به نسبت حضوربیشتری در تله‌فیلم‌ها یا سریال‌ها داشته‌اید، این شرایط خود خواسته بوده یا اینکه فضای موجود صنعت سینما ایجاب کرده؟
من دوست دارم که وارد دنیای جدید شوم و فضاهای جدید را هم تجربه کنم، گریم‌های متفاوتی شوم و نقش‌های تازه‌ای را بپذیرم اما تکرار نشوم. هر نقشی برای خودش دنیای متفاوتی دارد.
دلم نمی‌خواهد با دیدن من همه بگویند سودابه بیضایی تکرار شد. دوست دارم بیشتر در سینما حضور داشته باشم اما پیش نیامده، ضمن اینکه من از فروردین ماه تا آبان سال ۸۸ درگیر پروژه هوش سیاه بودم. بعد از آن یک تله‌فیلم بازی کردم و بعد هم سریال آقای آهنج پیشنهاد شد.
تاکید خاصی بر سینما یا تلویزیونی بودن کار ندارم، به نظرم هر دو جذابیت‌های خالص خودشان را دارند. اما تلویزیون رسانه‌ای است که با مردم ارتباط بیشتری دارد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي