نگاهی به کارنامه هنری فرامرز قریبیان

۱۳۸۹/۰۴/۰۶ | برچسب‌ها: | 0نظرات

The image “http://img.tebyan.net/big/1387/06/114142107861383317711411922226105130169142.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

شکسته شدن شیشه عمر در باغ شیشه‌ای

فرامرز قریبیان بازیگری است که همواره شرایط خاصی برای پذیرش کارهایش دارد. شرایطی که در انتخاب بسیاری از بازیگران کنونی و یا حتی هم‌نسلانش نیز دیده نمی‌شود. او خیلی سخت پذیرفت تا قدم به تلویزیون بگذارد و همیشه ترجیح می‌داد تا یک بازیگر صرفا سینمایی باقی بماند، اما اتفاقات کوچکی باعث می‌شود مسیر حرفه‌ای زندگی بازیگران تغییر کند.
مسیری که او را در راهی انداخت که حالا قبول می‌کند در یک سریال کمدی ناموفق بازی کند. به همین بهانه حضور او را در جعبه جادویی و قاب تلویزیون بررسی کرده‌ایم.

بازیگر نقش‌های مثبت

قریبیان بازیگری است که همواره در نقش‌های مثبت ظاهر شده است. او چندان گرایشی به حضور در نقش‌های منفی ندارد. علت آن را هم می‌توان در چهره‌اش و حضور سالیان متمادی در قالب نقش‌های مثبت دانست و اینکه این چهره مولفه گونه خاصی از انسان‌هایی است که همواره مشقات و مشکلات خاصی را در زندگی پیش روی خود می‌بینند. نقش‌های مثبت او همواره با ناملایمات فراوانی دست و پنجه نرم می‌کند تا برمشکلات و مصائب پیش رویشان تسلط پیدا کند.
قریبیان در خصوص بازی دائمی‌اش در نقش‌های مثبت، چنین می‌گوید: «خودم دوست دارم در نقش‌های منفی حضور پیدا کنم، اما تاکنون پیشنهادی در این زمینه نداشته‌ام. می‌گویند چهره‌ات مثبت است و نقش منفی به تو نمی‌آید. شاید این حرف‌ها را بخوانند و بعد یک نقش منفی هم به من پیشنهاد کنند. ضمنا باید بگویم که هر نقش منفی را هم بازی نخواهم کرد. اگر نقش معمولی باشد بازی نمی‌کنم، ولی بسیار راغب هستم که یک نقش منفی اصلی و تاثیرگذار را ایفا کنم.»
از آژانس دوستی تا باغ شیشه‌ای
چهار سریال فرامرز قریبیان جدا از فیلم‌های سینمای‌اش فصلی مجزا در کارهای او به حساب می‌آید. اگر بازی در یک قسمت از سریال آژانس دوستی را در شمار سریال‌های قریبیان به حساب نیاوریم باید سریال «نیستان» را نخستین سریال او بدانیم. او در این سریال نقش دکتر آرا که پزشک ژنتیک بود را بازی می‌کرد. اشرف؛ دختری که ناخواسته و با استفاده از علم ژنتیک با عنوان فرزندان سخت به دنیا آمده، اکنون معتاد شده است. دکتر آرا که خود را مسئول به دنیا آمدن این کودک می‌داند نسبت به این اتفاق احساس مسئولیت می‌کند. دکتر آرا در این سریال به‌جز نصیحت کردن و زدن حرف‌های کلی در خصوص آدم‌های دیگر، هیچ حسی را به مخاطب منتقل نمی‌کند. شاید یکی از دلایل نه‌چندان موفق این شخصیت در سریال همین نکته و دور از ذهن بودن سخنان و واکنش‌های این دکتر باشد.
از سوی دیگر باید پذیرفت که بازیگران سینما نیز مانند کارگردان‌های سینما، زمانی که وارد مدیوم و قلمروی جدیدی به نام تلویزیون می‌شوند باید زمانی را برای شناخت فضا و همگون ساختن بازی‌شان با جنس بازی تلویزیونی داشته باشند چرا که معمولا کارهای اول در فضایی ناشناخته انجام می‌شود؛ اتفاقی که در نخستین کار تلویزیونی قریبیان افتاد. اما در سریال آژانس دوستی این اتفاق رخ نداد. زیرا او در تک قسمت این سریال نقش خودش را بازی کرد.
روز حسرت
دیگر سریال فرامرز قریبیان که در ایامی مناسبتی پخش شد سریال روز حسرت بود. این سریال تقابل انسانی نیک و خوش‌صفت، با اتفاق‌هایی است که در گذشته برایش رخ داده. اتفاق‌هایی که ممکن است مانند دملی چرکین در سال‌های بعد سر باز کند.
در این سریال قریبیان توانست آن بازی حسی‌ای را که از او سراغ داشتیم به نمایش بگذارد. چون او در دومین سریالش کاملا با فضا و مدیوم تلویزیون آشنا شده و لحظات درخشانی را خلق کرد. تبادل بازی حسی قریبیان و افسانه بایگان نیز تداعی‌کننده بازی زیبای آنها در فیلم گمشده، ساخته مهدی صباغ‌زاده بود. این تبادل و کمک‌های همسر او بود که حاج رضا را از مشکلات پیش روی او خارج کرد.
آخرین دعوت
در آخرین دعوت نیز اگرچه بخشی از داستان در گذشته و بخشی دیگر در زمان حال می‌گذشت اما حالات روحی‌ای که برای قریبیان رخ می‌داد همان حالاتی بودکه در سریال «روز حسرت» برایش ایجاد شده بود. یوسف زمانی نیز مانند حاج رضا احساس می‌کرد در گذشته ناخواسته در حق کسی ظلمی روا داشته و حقی را نادیده گرفته است. به همین خاطر وقتی این حس به سراغش می‌آید به زادگاهش باز می‌گردد تا موضوع را پیگیری کند که مورد حمله دشمنانش قرار می‌گیرد. حاج رضا به‌نوعی پالایش روحش را می‌گذراند که یوسف سریال آخرین دعوت! یوسف زمانی، در سریال آخرین دعوت این زمان را در گذشته؛ در کوفه و در کنار همسرش، در کربلا در کنار یاران امام حسین(ع) و در جنگ با سپاهیان عمر سعد می‌گذراند.
صحنه‌های کوفه این سریال مخاطب را به یاد فیلم سفیر می‌انداخت، اما او این بار کمی مسن‌تر شده بود و به‌خاطر عشق به همسرش دچار مصائب مختلفی می‌شد که در سفیر و در نقش مسلم این‌گونه نبود.
ولی با این‌حال احساس می‌شد فرامرز قریبیان در نقش یوسف زمانی و در صحنه‌های کوفه چندان تناسبی با دیگر شخصیت‌های آن دوران نداشت که البته این موضوع به خاطر داستان و موضوع سریال، چندان ضربه‌ای به کار نمی‌زد. زیرا این شخصیت یوسف زمانی بود که از حال به گذشته رفته بود و حالات و واکنش‌های امروزی او در گذشته طبیعی بود. شاید علل پذیرش چنین نقشی، محک دوباره‌اش در نقش‌های تاریخی بود. او قصد داشت یکبار دیگر آزموده را بیازماید. بی‌شک او چالش و کلنجاری غریب برای پذیرش این‌گونه از نقش‌ها در آینده خواهد داشت.

پس از سال‌ها

بازی حسی قریبیان در سریال «پس از سال‌ها» به‌عنوان کسی که عاشق دیرینه زنی به‌نام ثمن است، مهم‌ترین وجه بازیگری فرامرز قریبیان است، عشقی کهنه رنج سالیان دور تنهایی و دوری عاشقی که می‌سوزد و دم برنمی‌آورد. اینها همه حالاتی است که برای بازیگر درونگرایی مانند قریبیان ایده‌آل به‌نظر می‌رسید، اما متاسفانه این حالات در دیالوگ‌های زیبای عاشقانه خلاصه می‌شد. در این سریال نیز می‌توان رد پایی از همان مولفه‌های اصلی بازی او را دید، اما نه چندان قدرتمند و با بازی نه‌چندان متفاوت و اوج و فرودهای حسی که در چند سریال قبلی‌اش از او دیده بودیم.
باغ شیشه‌ای
آخرین بازی قریبیان به سریال «باغ شیشه‌ای» و شخصیت قربان در سریال مهدی مظلومی باز می‌گردد. «بزرگ خاندان نعلبندیان» مردی است عبوس، جدی و بد اخلاق. اما همه این خصایص بد زمانی که با خصوصیات بازی و ویژگی‌های چهره او درآمیخته می‌شود به مرد عبوسی تبدیل می‌شود که در پس چهره و خلق و خوی‌اش قلبی از طلا و سرشار از وجوه مثبت، محبت و عشق به خانواده دارد. گویا خانواده نیز این اصل را پذیرفته‌اند و باوجود این خصوصیات منفی و خلق و خوی بد او را پذیرفته و به او علاقه ویژه‌ای دارند. اما تمام این احوال که از سریال و شخصیت غیرمتعارف او در این سریال سراغ داریم دلیل بر متفاوت بودن بازی او در تلویزیون نمی‌شود. هرچند تلاش قریبیان برای این تغییر ستودنی است.
قریبیان کوشیده تا بازی‌اش را مطابق با فضای ابزورد و غیر متعارف سریال و طنز بودن آن اجرا کند. اما این اتفاق نه‌تنها در مورد او بلکه در مورد بسیاری از شخصیت‌های دیگر سریال هم شکل نگرفته. زیرا بسیاری از آنها و حتی مخاطبی که باید این فضا را بپذیرد با آن بیگانه هستند.
آزموده را آزمودن خطاست
فرامرز قریبیان اساسا بازیگر کمیک نیست. او سال‌ها پیش این فضا را با فیلم «دو نفر و نصفی» آزموده بود.
در این فیلم قریبیان با وجود اینکه در کنار یکی از کمدین‌های موفق سینمای ایران قرار داشت و خمسه او را در موقعیت‌های متعدد طنز قرار می‌داد نتوانست در این‌گونه نقش چندان موفق ظاهر شود. قریبیان در سریال «باغ شیشه‌ای» این آزموده را دوبار آزمود اما این بار در اثری که به‌لحاظ اجرا، ساخت، بازیگر و کارگردانی، در چند رتبه پایین‌تر از فیلم «دو نفر و نصفی» و بازیگری آن قرار داشت. از این‌رو این تجربه اندوزی‌اش چندان آزموده درستی به نظر نمی‌رسد. در این سریال او برای متحیر کردن مخاطبش از گریم و میمیک صورتش سود می‌جست. این میمیک و گریم غلط ما را به یاد آدم‌هایی که ثبات روحی و عقلی درستی ندارند می‌اندازد تا مردی جدی و عبوس و بداخلاق. در نهایت باید گفت این شخصیت در جذب مخاطب خود ناکام ماند زیرا متن، دیالوگ‌‌ها، بازیگری و کارگردانی و بازی‌ها در سطح نازلی قرار داشتند. از این‌رو نه اثری در خور تامل برای کارگردانش بود و نه برای بازیگر نام آشنایی چون فرامرز قریبیان.
صدای گرم و نگاهی نافذ
آنچه درباره بازی فرامرزقریبیان در یک جمله می‌توان گفت این نکته است که صدای دورگه، لحن پدرانه، چهره شیرین، از عناصر اصلی پرسوناژهای اوست. او بازیگر سکوت است و در لحظات بدون دیالوگ بازی بهتری ارائه می‌دهد، اما زمانی که دیالوگ‌های صحیح و درستی در لحظات حسی‌اش در اختیار او قرار بگیرد، با حجم و گرمای صدایش قادر است بیشترین تاثیر را بر مخاطب خود بگذارد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي