جک های مخصوص افراد با جنبه (سری دوم)

۱۳۸۹/۰۴/۰۶ | برچسب‌ها: | 0نظرات



یارو رو پله برقی:

برای سلامتی آقای راننده صلوات



ترکه سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای دوست دختر ش،‌ زیر عکسه مینویسه:
 بالایی منما


قزوینیه ازدواج می کنه، با برادر زنش می ره ماه عسل
یه روز به قزوینیه می ‌گن: چرا زن نگرفتی؟ می ‌گه: هنوز برادر زن مورد علاقه ‌مو پیدا نکردم
امام جمعه ی رشت می ره بالای منبر و می گه: مسئله انتخابات

بحث ناموسی نیست که بشه براحتی از آن گذشت

یه روز رشتیه می ره توی چت ، جََََََو می گیرش زنشو سِند تو آل

می کنه
ازترکه می پرسن؟ دخترتو به کی دادی؟

می گه: غریبه نیست، دامادمونه

ازترکه می پرسن؟ مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو؟ می گه:

مامانتو.

اختلاف یک منشی خوب با یک منشی خیلی خوب چیه؟
منشی خوب میگه صبح به خیر رییس
.
منشی خیلی خوب میگه صبح شد رییس


یه روز شهر قزوین از روی زمین حذف می شه،

می گردن و می بینن: چسبیده به سوراخ

لایه ازون 

یه روز یه رشتیه می ره خواستگاری
پدر عر وس می گه خوب اقا جان خانه ماشین چی چی داری ؟
رشتیه جواب می ده : والا  رفقا گفتند خانه وماشین از ما خانم از

شما


ترکه از جهنّم می ره دم در بهشت می گه : یه کاسه یخ بدین ،

می گن برو بابا

ترکه می گه باشه ولی فردا صبح دنبال آب جوش نیایید

به یه لره میگن تا حالا سوتی خیلی افتضاح داده ای میگه آره , یه

بار تنها بودم دختر خالم زنگ
 

زد گفت من تنها هستم میای خونمون . منم رفتم خونشون بمن

گفت من میرم تو اتاق توهم
5

دقیقه دیگه بیا تو . 5 دقیقه دیگه رفتم تو دیدم اتاق خاموشه یهو

همه گفتند تولدت مبارک
 
تومیگن این که سوتی نبود میگه آخه من ل. خ ت رفتم

ترکه سرطان داشته میره مشهد خودشو با قفل و زنجیر می بنده 


به پنجره ی فولادی و کلید رو

هم قورت می دهمی گه : تا شفا نگیرم نمی رم
بعد از یک ساعت خبر می رسه که توی حرم بمب گذاشتن
ترکه یه کم دست و پا می زنه و بعد از یه مدّت داد می زنه : یا

حضرت ابوالفضل منو از دست

امام رضا نجات بده 

تو تبریز حکومت نظامی بوده، یارو سروانه به سربازش میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به

بعد هرکیو تو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه

صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که

تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: ایلده قربان این یک آدرسی پرسید که عمرا تا ساعت نه

شب هم پیداش نمیکرد
ترکه سوار یه خره عکس میگیره. عکس رو میفرسته برای دوست دختر ش،‌ زیر عکسه مینویسه:
،‌ بالایی منما
اسیری که از اسارت برگشته بود از سنگدلی

دشمن تعریف میکرد. میگفت: اونا یا اسرا رو

میکشتن یا ....

یهو دو زاریش افتاد که سه کرده سریع ادامه داد :

البته اونا منو کشتن



 یه روز ترکه می ره عروسی، جو میگیرتش،
 به عروس شماره تلفن می ده

 ترکه زنگ میزنه ۱۱۰میگه آقا پدال گاز ترمز کلاچ دنده و فرمان ماشینم رو دزدیدند!
 پلیس

 میگه: آقا شما ترکی ؟ ترکه میگه: آره پلیس میگه : برو صندلی جلو بشین


 ترکه با خوشحالی به دوستش میگه بالاخره این پازل رو

 بعد از ۲ سال حل کردم . دوستش

 میگه: ۲ سال زیاد نیست

؟ ترکه میگه:نه بابا رو جعبه اش نوشته ۷ تا ۱۰ سال


 ترکه ریش بزی میزاره.میره تو جنگل شیره میخوردش بعد میگه:

 عجب بزی بود .مزه خر میداد

 از قزوینیه می پرسن بزرگترین سد دنیا کدومه؟

 میگه: شلوار لی


  آخرین بیلبورد های تبلیغاتی شهر رشت:

  مادرم دو پدر کافیست

گرگه می ره در خونه ی شنگول و منگول در می زنه مامانشون می گه بیا تو بچّه ها نیستن
 

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي