قرار به قتل مادر تحت تاثير سريال دلنوازان!

۱۳۸۸/۰۸/۲۸ | برچسب‌ها: | 0نظرات

روزنامه اعتماد نوشت:

اعتراف مرموز مردي جوان به يک معماي تازه جنايي تبديل شد. در حالي که اين مرد مدعي است چهار سال قبل مادرش را کشته، خانواده او ادعا مي کنند چنين موضوعي صحت ندارد و متهم به خاطر شرايط نابسامان خانوادگي چنين اعترافي را مطرح کرده است.

جوان 22 ساله که منصور نام دارد، بعدازظهر دوشنبه به پليس آگاهي تهران رفت و ادعا کرد چهار سال قبل مادرش را کشته است. ماموران بعد از شنيدن حرف هاي اين جوان او را بازداشت کرده و ديروز به دادسراي جنايي منتقل کردند. منصور صبح ديروز در برابر منصور شهرياري بازپرس شعبه 7 دادسرا، بار ديگر ادعايش را مبني بر کشتن مادر تکرار کرد و گفت؛ «اوايل سال 84 عاشق يک دختر شدم اما مادرم با رفتن به خواستگاري مخالفت مي کرد و مي گفت من هنوز بچه ام و چيزي از زندگي نمي فهمم. مخالفت هاي مادرم ادامه داشت و اين در حالي بود که من هر روز علاقه ام به آن دختر بيشتر مي شد.»

وي ادامه داد؛ حدود ساعت 5 صبح 31 مرداد سال 84 بود. آن روزها معمولاً تا دير وقت بيرون بودم و نزديک صبح به خانه مي رفتم. آن روز هم تا ساعت چهار با دوستانم مشروب زيادي مصرف کرده بودم و تعادل نداشتم. وقتي به خانه رسيدم، ديدم مادرم در آشپزخانه خوابيده است. در يک لحظه به ياد مخالفت هاي او با ازدواجم افتادم و از خود بيخود شدم. يک بالش برداشتم و خيلي آرام روي صورت مادرم گذاشتم و فشار دادم و او را کشتم. صبح روز بعد پدرم جسد مادرم را ديد و پزشکان سکته قلبي را علت فوت او اعلام کردند و کسي متوجه عمل من نشد.

منصور ادامه داد؛ از زمان قتل تا وقتي به اداره آگاهي رفتم، هر شب کابوس مي ديدم و ديگر زندگي برايم غيرقابل تحمل شده بود.

اعترافات منصور به همين جا ختم نشد و او در ادامه ادعاي ديگري نيز مطرح کرد و گفت؛ «مدتي قبل، دو نفر از دوستانم با پيشنهاد مبلغ دو ميليون تومان خواستند خاله شان را به قتل برسانم. من هم قبول کردم و با آن دختر رابطه برقرار کردم و براي عملي کردن نقشه ام به وي پيشنهاد ازدواج دادم و به عقد هم درآمديم. پس از مدتي تصميم گرفتم نقشه ام را عملي کنم اما ديگر عاشق زنم شده بودم و نمي توانستم اين کار را بکنم. به همين خاطر زندگي مان به تنش کشيده شد و در نهايت همسرم قهر کرد و به خانه دايي اش در تبريز رفت.»

در حالي که اعترافات اين جوان مرموز به نظر مي رسيد، بازپرس شهرياري احتمال داد وي دچار بيماري رواني است. براي همين از او سوالاتي درباره شرايط عمومي جامعه و برنامه هاي تلويزيوني پرسيد که منصور به اين پرسش ها جواب هاي منطقي داد اما وقتي گفت سريال دلنوازان را دنبال مي کرده، ظن بازپرس نسبت به اينکه او تحت تاثير داستان اين سريال به بيان چنين اعترافاتي پرداخته باشد، برانگيخته شد ولي منصور توضيح داد چهار قسمت آخر اين سريال را نديده است.

تحقيقات از منصور ادامه داشت تا اينکه خانواده اين جريان به دادسرا رفتند و مدعي شدند چون همسر منصور وي را آزار داده و تحمل زندگي را از وي سلب کرده است، او به دروغ چنين اعترافاتي را بيان مي کند.
بنا بر اين گزارش بازپرس پرونده در پايان جلسه بازجويي از پزشکي قانوني خواست سلامت رواني منصور را مورد بررسي قرار دهد

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي