تبیین نظری و تحقق عملی مفهوم ولایت

۱۳۸۹/۰۹/۰۳ | برچسب‌ها: | 0نظرات

http://www.mobin-group.com/image/reg/images/724364042_save_the_planet.jpg
مفهوم ولایت یکی از مفاهیم اصلی و بنیادی فرهنگ اسلامی است که در اندیشه مسلمانان به ویژه مذهب تشیع جایگاه والا و برجسته ای دارد چنان که پیامبر اسلام (ص) تمسک به قرآن و ولایت (اهل بیت) را رمز موفقیت مسلمان ها و عدم انحراف شان از حقیقت اسلام دانستند اما پس از رحلت رسول ا… (ص) مفهوم ولایت به یکی از مفاهیم چالش برانگیز و حساس در نزد علمای جهان اسلام تبدیل شد.در دوران معاصر ما امام خمینی(ره) ابتدا به تبیین نظری مفهوم ولایت پرداخت و از آن تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت نام برد و در عمل نیز ولایت مطلقه فقیه را لباس تحقق بخشید تا مسلمانان پس از قرن ها شاهد تحقق این اصل مهم و اساسی اسلامی در صحنه سیاست و اداره حکومت باشند.با آیت ا… حسینی قزوینی مدیر شبکه جهانی ولایت، مدیر موسسه تحقیقاتی ولی عصر و عضو هیئت علمی دانشکده اهل بیت که تاکنون کتاب ها و مقالات متعددی نیز در حوزه علوم اسلامی تالیف و منتشر کرده است درباره سیر تطور مفهوم ولایت به گفت وگو نشسته ایم که در ادامه آن را می خوانید.
برداشتی که علما و فقهای شیعه در گذشته از معنای «ولایت» داشتند چه تفاوت هایی با برداشت فقهای معاصر از این اصطلاح دارد، به خصوص این که امام خمینی(ره) به عنوان یکی از فقهای بزرگ معاصر به این معنا، صبغه سیاسی بخشید و بحث مهم ولایت مطلقه را مطرح کرد؟
البته این طور نیست که علمای گذشته دریافتی که از اصطلاح و معنای ولایت داشتند با آن چه در دوره های معاصر، به ویژه در عصر انقلاب اسلامی و توسط امام خمینی (ره) مطرح شد خیلی متفاوت باشد.مرحوم شهید در ۵۰۰ سال قبل بحث های مهمی درباره ولایت فقیه مطرح کرد. مرحوم نراقی درباره ولایت فقیه کتاب نوشته، شیخ انصاری و صاحب جواهر نیز این بحث را در  آثار خود مطرح کرده اند. اما چون در گذشته طرح معنای ولایت بار سیاسی داشت و حکومت ها برنمی تابیدند لذا بزرگان فقه شیعه در تقیه بودند و نمی توانستند این معنا را آن چنان که باید تبیین کنند مثلا در مشروطه ، علما با همین بحث ولایت جلو آمدند و آن را مطرح کردند اما چون آگاهی لازم را نداشتند دشمن میان  آن ها تفرقه انداخت و بر اثر چند دستگی، علما به اهداف عالی خود نرسیدند اما امام خمینی(ره) با هوش بالای سیاسی خود و با درک جامعی که از اسلام و مکتب تشیع داشت ، تمام گذشته تاریخ اسلام و فقه شیعه را مطالعه کرد، و دلایل موفقیت یا شکست فقهای گذشته را می دانست به همین دلیل امام دقیقا می دانست چگونه باید عمل کند تا اشتباهات گذشته تکرار نشود.به همین جهت او انقلابی را بنیان گذاری و نهادینه کرد که به نوعی چکیده خواست ها و آرمان های فقهای گذشته بود و نکته مهم درباره عملکرد امام ، نظارت ایشان بر روند انقلاب بود. اگر کسی انقلاب های گذشته جهان به ویژه انقلاب  های کشورهای مسلمان را مرور کند می بیند این انقلاب ها دچار آسیب های جدی و از مسیر اصلی منحرف شده اند. انقلاب ۱۹۲۰ عراق یا مبارزه مردم افغانستان با شوروی، انقلاب الجزایر و … نمونه ای از این انقلاب هاست که از درون دچار استحاله شدند و اگر امام در اوایل انقلاب بر روند امور کشور نظارت نداشتند امثال بنی صدر، رجوی، قطب زاده، بازرگان و … حکومت اسلامی را در دست می گرفتند و سرنوشتی که برای مشروطه پیش آمد هیچ بعید نبود برای انقلاب اسلامی هم تکرار می شد اگر تدبیر و مدیریت سیاسی امام نبود، به نظر من امام گرچه طراح و معمار خوبی بود ولی مهم تر از آن مجری و ناظر خوبی هم بود و نظارت امام بر انجام صحیح امور از طراحی های امام اهمیت بیشتری دارد زیرا در طول تاریخ طراحی فراوان صورت گرفته ولی چون این طرح ها فرصت عملیاتی شدن پیدا نکرده اند یا در مسیر اجرا، نظارت درستی بر آن ها صورت نگرفته به سرانجام مناسب و دلخواه منجر نشده اند.
خیلی ها گمان می کنند ولایت منحصر به منظومه فکری شیعه است و اهل سنت این معنا را قبول ندارند این برداشت تا چه اندازه منطبق بر واقعیت است؟
این طور نیست که اهل سنت معنای ولایت را قبول نداشته باشند گرچه برداشتی که آن ها از معنای ولایت دارند با آن چه که ما شیعیان به آن معتقدیم تفاوت هایی دارد ولی علمای گذشته و معاصر اهل سنت این معنا را پذیرفته اند. همان تعابیری که در روایات ائمه اطهار در معنای ولایت آمده را هم اهل سنت در کتاب هایشان نقل کرده اند مثلا حدیث مشهور «هرکس امام زمان خود را نشناسد و بمیرد به مرگ جاهلی مرده است» ، را اهل سنت به کرات از کتاب صحیح مسلم نقل کرده اند گرچه متاسفانه در خود کتاب این حدیث الان موجود نیست و معلوم است که تحریفی در آن صورت گرفته است. در مسند احمد هم مضمون این حدیث آمده، اما متاسفانه بعد از پیامبر جامعه اسلامی مسیر انحراف را طی کرد و مسلمان ها به وصیت های پیامبر درباره ولایت عمل نکردند، افراد دیگری در مسند خلافت قرار گرفتند و ولی منصوب از جانب رسول ا.. کنار گذاشته شد و اختلافات از همین جا پیش آمد. الان یک و نیم میلیارد انسان مسلمان در جهان دچار تفرقه و اختلاف اند تنها اهل سنت و شیعیان با هم اختلاف ندارند. این اختلافات بین بقیه گروه های مسلمان مثل اشاعره و معتزله و ماتریدیه ، بین خود مذاهب اهل سنت مثل مالکی ها و حنفی ها و حنبلی ها بین وهابی ها با بقیه مسلمان ها و … وجود دارد که منشاء آن به بحث ولایت برمی گردد و این که برخی به این سخن پیامبر که فرمود: «من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم و می روم قرآن و اهل بیت و مادامی که به این دو تمسک کنید گمراه نخواهید شد» پای بند نماندند و اگر متمسک به این سخن پیامبر می شدند انحراف و تفرقه ای در جامعه اسلامی پیش نمی آمد.اما تاکید می کنم تقریبا تمام علمای اهل سنت، نصب امام را واجب می دانند ، کسانی مثل تفتازانی وقوشچی که از شخصیت های برجسته کلامی اهل سنت اند بر این معنا تاکید دارند و علمای معاصر اهل سنت مثل رشید رضا که یکی از علمای به نام اهل سنت است و تفکر سلفی دارد هم در تفسیر المنار و هم در مجله المنار می گوید ما باید سراغ رهبر مقتدری برویم که دستور او نافذ باشد و همه از او تبعیت کنند و او سعی دارد این معنا را کاملا تبیین کند. پس می توان گفت علمای معاصر اهل سنت هم نصب امام را واجب می دانند حالا یا شورایی یا انتخابات یا حتی از طریق غلبه سیاسی مثل کودتا، طوری که می گویند اگر فرد مقتدری که توانایی اداره جامعه را دارد، کودتا کرد، همه باید با او بیعت کنند و تابعش باشند.به اعتقاد من پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این سه دهه یک روشنگری عجیبی در میان علمای اهل سنت و دانشجویان آن ها ایجاد شده و آن ها پس از قرن ها تجربه ای که پشت سرگذاشته اند، احساس کرده اند باید از یک رهبری واحد مثل آن چه تشیع به آن اعتقاد دارد، پیروی کنند تا موفق شوند و اگر همین روال ادامه یابد می توان پیش بینی کرد که گرایش اهل سنت به سوی تفکرات شیعی در بحث ولایت فقیه به شدت افزایش یابد و اگر ما اطلاع رسانی خوبی در حوزه معارف اهل بیت داشته باشیم و با استفاده از رسانه های جدید خوب بتوانیم این معانی را تبیین کنیم ولایتی که شیعیان به آن معتقدند می تواند برای مسلمانان راه گشا باشد و مشکلات مسلمانان را رفع کند.
خیلی ها معتقدند انقلاب اسلامی و امام خمینی به مفهوم ولایت معنای تازه ای بخشیدند و این مفهوم را در دوران معاصر احیا کردند، شما تا چه اندازه این دیدگاه را می پذیرید؟
این دیدگاه درست و پذیرفته شده است، امام علاوه بر این که به لحاظ نظری دوباره بحث ولایت فقیه را مطرح و احیا کرد، پس از قرن ها به عنوان یک فقیه این فرصت را هم پیدا کرد که در عمل معنای ولایت را محقق کند، آن هم دقیقا بر اساس اندیشه های اسلامی و شیعی.اگر شما انقلاب های معاصر دنیا را مرور کنید می بینید متاسفانه نبود یک رهبر و ولی فقیه جامع الشرایط در راس جنبش موجب شده، آن انقلاب نتواند حرکت صحیح خود را ادامه دهد.مثلا مردم افغانستان سال ها با استعمار و اشغالگری شوروی مبارزه کردند اما نبود یک رهبر دینی موجب شد دوباره در دام آمریکا بیفتند. کشور عراق نمونه دیگر است که در انقلاب ۱۹۲۰ کشته های فراوانی داد اما بعثی ها سر کار آمدند و وقتی بعثی ها و صدام رفتند دوباره آمریکا بر مردم عراق حاکم شد و الان نزدیک ۱۰ سال است که مردم عراق مجبورند نظامیان آمریکا را تحمل کنند. انقلاب الجزایر هم با ۵۰۰ هزار کشته نمونه دیگر انقلاب های معاصر است. تنها انقلابی که به دلیل وجود یک رهبر واحد و ولی فقیه در راس آن توانست از تفرقه ها و تشتت ها پیش گیری و یکپارچه و مستقل ایستادگی و هویت اسلامی و شیعی اش را حفظ کند، انقلاب اسلامی است به ویژه این که ما معتقدیم ولی فقیه ولایتش را از امام معصوم گرفته، پس تبعیت از او در اصل پیروی از امام معصوم است و اگر امروز انقلاب توانسته تداوم یابد به دلیل وجود ولایت فقیه است حتی اهل سنت هم به این اعتراف دارند که نبود رهبری مقتدر و جامع الشرایط در میان اهل سنت باعث پراکندگی و سرگردانی آن ها شده است.
و احتمالا وجود همین سرمایه ارزنده است که دشمنان را به هراس انداخته و آن ها در حوادث مختلف مثل آن چه سال گذشته در جریان انتخابات ایران پیش آمد به دنبال هجمه به ساحت اصل ولایت فقیه اند؟
این حرف من و شما نیست که دشمنان اسلام از وجود ولایت فقیه در ایران به هراس و واهمه افتاده اند بلکه اندیشمندان و سیاست مداران خود آن ها به این امر اعتراف کرده اند.فقط من بر این نکته اول تاکید کنم که هجمه به ساحت ولایت فقیه فقط در انتخابات سال گذشته نبود که در ظاهر قضایای مربوط به انتخابات را مطرح کردند ولی در لایه های درونی مفاهیم اصیل و عمیقی مثل ولایت فقیه مورد تهاجم قرار گرفت، این اولین بار نیست و مطمئن باشید بار آخر هم نیست که سعی می کنند ولایت فقیه را کم رنگ کنند. این یک طرح پیچیده است که پس از انقلاب طراحی شده و در حوادث مختلف در این سال ها خود را نشان داده که یکی از نمونه های بارز آن سال گذشته و در جریان انتخابات بود و ادامه هم دارد. ممکن است شیوه ها عوض شود ولی هدف اصلی همان است و جالب است که این نقشه و سناریو پیچیده در جریان حوادث سال گذشته باز توسط همان ولایت فقیه که آن ها از آن نگرانند خنثی شد و این خشم و هراس آن ها را مضاعف کرد.غربی ها به ویژه آمریکایی ها سال هاست سرمایه های هنگفت را هزینه کردند و می کنند، تحقیق و پژوهش کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که ولایت فقیه همان رمز پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی است. در کتاب برخورد تمدن ها که هانتینگتون آن را نوشته یا در کتاب پایان تاریخ فوکو یاما، باز بر این تاکید شده که ولایت فقیه رمز موفقیت و پیروزی انقلاب اسلامی است.در همین اواخر دکتر مایکل معاون سابق سازمان سیا، در کتابی تحت عنوان نقشه ای برای نابودی مذاهب اسلامی، به صراحت اعلام می کند ما فهمیده ایم که انقلاب شیعی ایران چند رمز موفقیت دارد که مرجعیت و رهبری دینی و وجود روحانیت در آن مهم ترین دلیل پیروزی و تداوم این انقلاب است که باید تضعیف شود و او اعتراف می کند در ایران رهبر مافوق همه دستگاه ها و نهادها است و در میان مردم محبوبیت بالایی دارد و ما برای رسیدن به اهداف خود باید این جایگاه را تضعیف کنیم.حتی او می گوید: صدام با همه اقتدارش که توانست همه گروه های معارض را در عراق سرکوب کند، ولی نسبت به حوزه علمیه نجف و علما و مراجع آن نتوانست کار چندانی انجام دهد و ناکام ماند چون مرجعیت شیعه دارای چنان قدرتی است که به راحتی نمی توان آن را تضعیف کرد و از پیش رو برداشت و به نظر من اگر کسی تصور کند جسارت به ساحت ولایت فقیه مربوط و منحصر به حوادث سال گذشته است، سخت اشتباه کرده است.
اصطلاح ولایت چه معانی دارد؟ به عبارتی چه برداشت هایی از اصطلاح ولایت می توان داشت؟
ولایت با فتح واو و با کسر واو به کار رفته است. ولایت با فتح به معنای دوستی و محبت است و ولایت با کسر واو به معنای حکومت و زمامداری است، بیان تفاوت های میان این دو، بحث های دقیق علمی را می طلبد که علما در کتاب هایشان مطرح می کنند ولی آن چه که همواره مورد توجه علمای شیعه و سنی بوده، ولایت به معنای حاکم جامعه اسلامی است، به عنوان نمونه مرحوم شیخ انصاری در «مکاسب محرمه» خودش می گوید: امام معصوم باید حاکم جامعه اسلامی باشد، در غیبت امام معصوم، این فقیه عادل، جامع الشرایط است که باید زمامداری جامعه را بر عهده گیرد. اگر چنین فقیهی در جامعه حاضر نبود، مومنین عادل باید مدیریت جامعه را بر عهده گیرند و در صورت نبود مومنین عادل، مومنین غیرعادل (فاسق) باید ولایت و رهبری جامعه را بر عهده گیرند.
ولایت در آیات و منطق قرآن و روایات اهل بیت(ع) چه جایگاهی دارد؟
آیه ۵۷ سوره مائده به وضوح بر معنای ولایت دلالت دارد. در این آیه خطاب به پیامبر آمده که اگر ولایت را مطرح نکنی رسالت را به پایان نرسانده ای بنابراین در منطق قرآن، رسالت بدون ولایت ناتمام است و اگر مسلمانان بخواهند از مجراهایی غیر از اهل بیت معارف اسلام را فرا بگیرند، آن معارف توحیدی نیستند. همچنین در روایات اهل بیت بر این معنا تاکید شده و در روایات مختلف آمده که اگر انسانی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده یعنی مثل این است که او اصلا اسلام را نپذیرفته و مشرک از دنیا رفته است.حضرت علی(ع) در سال های حکومت شان و امام حسن مجتبی(ع) در ۶ ماه حکومت شان مباحث نظری و عملی مربوط به ولایت را در کنار هم انجام دادند اما در عصر معاویه که ورق برگشت و بنی امیه زمام حکومت اسلامی را در دست گرفت و ائمه اطهار مبسوط الید نبودند در حوزه نظری، حقیقت ولایت را مطرح می کردند به ویژه در عصر امام باقر و امام صادق(ع) که به دلیل درگیری های بین بنی امیه و بنی عباس فرصتی پیش آمده بود، این دو امام از این موقعیت استفاده و بحث های مفصلی را درباره ولایت مطرح کردند به طوری که ده ها حدیث از این دو امام در موضوع ولایت در متون روایی ما آمده است و حدود ۲۰۰ حدیث فقط از امام رضا(ع) درباره ولایت نقل شده که حساسیت ائمه اطهار را نسبت به این موضوع نشان می دهد و این که ایشان از هر فرصتی برای تبیین معنای ولایت استفاده و مردم را با این معنا آشنا و در فرصت های مناسب حقانیت خود را اثبات می کردند، به ویژه آن که در آن دوره خلفای بنی امیه و بنی عباس تلاش می کردند با بحث های علمی مثل جبر و تفویض، حادث و قدیم، مخلوق یا قدیم بودن قرآن و … سر علما را گرم و آن ها را مشغول این چالش های علمی کنند تا آن ها فرصت نکنند متعرض حکومت شوند و وارد بحث های سیاسی و حکومت شوند. گرچه علمای آزاداندیش که اجیر حکومت و خلافت نبودند و زمان شناس بودند همواره این معانی را مطرح می کردند و بر حقانیت ائمه اطهار در ولایت بر مردم و در غیبت ایشان بر اولویت فقیه جامع الشرایط برای حکومت تاکید داشتند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي