گزیده روزنامههای صبح امروز ۲۰ مرداد89
۱۳۸۹/۰۵/۲۰ | برچسبها: اخبار روزانه | 0نظرات
جام جم: جنجالهای بیحاصل
«جنجالهای بیحاصل» عنوان یااداشت روز روزنامه جام جم به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛ وظیفه مسوولان در قبال مسوولیتی که دارند، چیست؟ آیا این است که اختلافات داخلی خود را به جامعه تعمیم دهند و ذهن مردم را درگیر این مسائل کنند؟ یا این که در آرامش افکار عمومی به کارهای اصلی و وظایف خود بپردازند؟! کدامیک؟
چندی است که شاهد هستیم اختلافاتی میان برخی مسوولان بروز یافته که به بیرون نیز درز کرده است. شاید مسوولان بگویند، مردم نامحرم نیستند، اما اینگونه مسائل اختلافی را میتوان در درون و به دور از افکار عمومی طرح، بررسی و حل کرد.
درست است که مردم نامحرم نیستند، اما اینگونه مسائل تاثیرات ناهنجاری را بر روح و روان افکار عمومی جامعه بر جای خواهد گذاشت. آیا اینگونه مسائل ریز، در کشورهای دیگر مطرح میشود؟ آیا توان مسوولان آنها و فکر و ذهن آنها درگیر اینگونه مسائل و اختلافات میشود؟! آیا رسانههای آنها به اینگونه مسائل و اختلاف نظرات دامن میزنند؟!
روزنامهها و سایتهای روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه را بخوانید. از انتقاد رئیسجمهور از عملکرد قوه قضاییه نسبت به مطبوعات تا پاسخ آیتالله لاریجانی به آقای احمدینژاد.
آیا در شرایط کنونی کشور، اینگونه مجادلات و بیان اختلافات جایز است؟! مسائلی از این دست بارها عنوان و مطرح شده است. بحث حجاب، زلزله، رفتن خانمها به ورزشگاه برای دیدن فوتبال، ابلاغ قوانین و… چند نمونه دیگر که البته ضمن تهیه خوراک برای رسانههای داخلی، رسانههای خارجی را نیز تغذیه کرده است. رسانههایی که ششدانگ دنبال اینگونه مسائل هستند.
غول رسانهای غرب از کاه، کوه میسازد و در افکار عمومی فرو میکند به گونه ای که حتی مردم داخل کشور نیز میتوانند از آن القائات تاثیر بگیرند. راهکار چیست؟ چه باید کرد تا رفتارهای اینگونه به جامعه کشانده نشود؟!
پاسخ بسیار ساده است، اما نیازمند عمل. مسوولان بهتر است مسائل و مشکلات را درون خود حل کنند. مگر مسوولان با یکدیگر نشست خصوصی ندارند؟ چرا آن هنگام، گلایههای خود را از هم مطرح نمیکنند؟ آیا مسوولان اصلا به این اندیشه هستند که مردم چرا باید شاهد و ناظر این جدلها باشند؟
جمهوری اسلامی:فصل شکوفائی همّتها
«فصل شکوفائی همّتها»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛فردا، ماه مبارک رمضان آغاز میشود. از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل است در خطبهای که به مناسبت فرا رسیدن این ماه خواندند آنرا ماه خدا نامیدند و فرمودند در این ماه، شیطان در غل و زنجیر و درهای رحمت الهی به روی مردم باز است.
فلسفه ایجاد چنین فرصتی برای انسانها علاوه بر خودسازی فردی و دور ساختن خود از گناه و زشتیهای درونی، پاکسازی جامعه از پلیدیها و آماده ساختن آن برای رشد و تعالی معنوی است. تردیدی نیست که این هر دو هدف را میتوان با استفاده از فرصت دربند بودن شیطان و باز بودن درهای رحمت الهی محقق ساخت.
در بخش اجتماعی، همهی کسانی که موفق به خودسازی فردی شدهاند میتوانند تأثیرگذار باشند. علمای دینی، صاحبان قلم، خطبا، اساتید دانشگاه و مربیان اخلاق هر کدام بگونهای میتوانند سهمی در ارتقاء معنوی جامعه داشته باشند. آنها میتوانند با استفاده از اندوختههای علمی و معنوی خود، مردم را به وحدت و همدلی و تلاش برای دور شدن از گناهان به ویژه گناهان اجتماعی و سیاسی که اکنون از ابتلائات بزرگ است برحذر دارند و برای پاکسازی جامعه از این رذائل اخلاقی گامهای موثری بردارند.
در این زمینه دو نکته مهم باید رعایت شود. اول آنکه افراد بی مایه و کسانی که از علم دین و معنویت بهرهای ندارند به خود اجازه ندهند و به آنها اجازه داده نشود امکانات تبلیغی را در اختیار بگیرند. زیرا کسانی که خودشان بهره کافی از علم و معنویت ندارند در پیچ و خمها دچار انحراف میشوند و دیگران را نیز به راه انحرافی میکشانند. منبر و کرسی خطابه، جایگاه مهمی است که با انسان سازی سروکار دارد و انسان ساختن فقط کار کسانی است که خودشان ساخته شده باشند.
نکته دوم اینست که علما و دانشمندان و صاحبان فکر و فرهنگ و اندیشه و افرادی که از معنویت برخوردارند، کنارهگیری و خودداری از گفتن و نوشتن و ساختن دیگران را پیشه خود نکنند که این کار، احتکار علم و معنویت ا ست و از احتکار ارزاق مادی صدها برابر زشتتر و گناه آلودتر. متأسفانه در سالهای اخیر در اثر خودداری علما و صاحبان اندیشه و معنویت از ورود به میدان سخن و ارشاد و هدایت، عدهای بی مایه و بی بهره از معنویت و اخلاق میداندار عرصههای تبلیغ و ارشاد شدهاند که محصول کار آنها افشاندن بذر تفرقه و اختلاف و بدبینی مردم نسبت به یکدیگر و نادیده گرفتن خدمات و ارزشهای اخلاقی و معنوی بزرگان و بدآموزیهای فراوان در عرصههای سیاسی و اجتماعی است.
بی تردید بخشی از گناه این پدیده خطرناک متوجه کسانی است که از نصاب لازم برای هدایت و ارشاد مردم برخوردارند ولی از ورود به این میدان خودداری میکنند. هرچه این افراد کمتر وارد صحنه شوند، عرصه برای انحرافات و بدآموزیها بازتر میشود و جامعه بیشتر گرفتار نابسامانیهای اخلاقی و تفرقه و اختلاف میگردد. به همین دلیل، همهی افراد توانمند باید احساس وظیفه و تکلیف کنند و هر کس به قدر توانائی خود برای هدایت معنوی جامعه تلاش نماید. ماه مبارک رمضان بهترین فرصت برای انجام این وظیفه اخلاقی و دینی و اجتماعی است.
در ماه مبارک رمضان، روزها و شبهای پربرکتی وجود دارند که از ویژگیهای بالاتری برخوردارند و اگر از آنها استفاده صحیح شود میتوانند در ماه خدا انسانها را به خدا نزدیکتر کنند. نیمه رمضان که سالروز میلاد خجسته حضرت امام حسن مجتبی است. صبر، تحمل، اخلاق نیکو، ایثار و گذشت این امام معصوم الگوی مناسبی است برای همهی کسانی که مایل هستند به تهذیب نفس بپردازند و کسانی که میخواهند با نشان دادن نمونههای روشن خصلتهای معنوی به مردم کمک کنند راه رشد و تعالی را بپیمایند و برای رسیدن به جامعهای رشد یافته گامهای مفیدی بردارند.
نقطه اوج معنویت در ماه خدا، در شبهای قدر دست یافتنی است. خدا در شبهای قدر بندگان خود را به ضیافت خاص میپذیرد. اینکه چه کسانی خود را برای این ضیافت ویژه آماده کنند و شایستگی آنرا کسب نمایند که از این نعمت بزرگ بهرهمند شوند به خود افراد بستگی دارد و البته به کسانی که برای آشنا ساختن مردم با این نعمت بزرگ الهی در فرصت ماه مبارک رمضان تلاش نمایند.
باران رحمت الهی در شبهای قدر بی دریغ و در همه جا باریدن میگیرد و از هیچکس دریغ نمیورزد و این خود انسانها هستند که باید همت کنند و جان خود را در این باران شستشو دهند. فلسفه نزول باران شبهای قدر اینست که هیچکس از رحمت الهی محروم نماند و هرکس که میخواهد بر سر این سفره گسترده و بی دریغ بنشیند. اگر از این نعمت سرشار الهی به اندازه لازم بهره گرفته شود، جامعه به هدایت و سعادت خواهد رسید و از مشکلاتی که دارد خواهد رهید. بهره مندی از نعمتهای الهی و به شناخت نعمت نیاز دارد و اینگونه نیست که همگان این نعمتها را بشناسند. بسیاری از مردم، حتی بسیاری از کسانی که ادعاهای فراوان دارند اصولاً از وجود این نعمتهای معنوی خبر ندارند. آنها در اشتغالات دنیائی خود غرقند و فرصت با خبر شدن از نعمتهای معنوی را ندارند. درست در همین نقطه است که آگاهان، عالمان، سخنوران، صاحبان قلم و همهی کسانی که با نعمتهای معنوی الهی آشنائی دارند باید وارد صحنه شوند و دست بی خبران را بگیرند و آنها را از اشتغالات بیهوده دنیائی به دنیای بی انتها و تماشائی معنویت راهنمائی کنند و زمینه تزکیه اجتماعی را فراهم سازند.
انسان را خدا بگونهای آفریده است که حتی اگر هزار راه انحرافی را هم طی کرده باشد، باز هم زمینه هدایت و بازگشت به معنویت را دارد. همت کسانی که وظیفه هدایتگری برعهده دارند در این میان نقش اصلی را ایفا خواهد کرد. ماه مبارک رمضان، فرصتی است که خدا برای بازگشت گمراهان و نقش آفرینی آگاهان فراهم کرده است. جامعه ما امروز به این نقش آفرینی بشدت نیازمند است.
امروز ایران به دلیل استقلال و ایستادگی در برابر سلطه جویان جهانی، آماج فشارهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی است. ما این استقلال و عزت را به برکت اسلام و انقلاب اسلامی داریم. دشمنان ملت ایران نیز این را میدانند و به همین دلیل با این ملت کینه توزی میکنند. حفظ نعمت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی که در سایه آنها میتوان استقلال این کشور را حفظ کرد، با کنار گذاشتن اختلافات و تحکیم همبستگی میسر است و ماه مبارک رمضان فرصتی مناسب برای رسیدن به این مهم است. افراط و تفریط و بی تفاوتی، آفاتی هستند که وحدت جامعه ما را تهدید میکنند. یکی از آثار معنوی ماه مبارک رمضان اینست که انسان اهل عبادت را به تعادل میرساند و آفاتی مانند افراط و تفریط و بیتفاوتی را ریشه کن مینماید. رسیدن به این اهداف بلند نیازمند همت هدایتگران است و ماه رمضان فصل شکوفائی همت هاست.
وطن امروز:حزبالله برنده نبرد اطلاعاتی
«حزبالله برنده نبرد اطلاعاتی»عنوان سرمقالهی روزنامهی وطن امروز به قلم دکتر حسین افتخاری است که در آن میخوانید؛سیدحسن نصرالله شب سهشنبه طی مصاحبه مطبوعاتی مفصلی بخش کوچکی از عملکرد رژیم صهیونیستی در لبنان را کنار هم قرار داد. شاید برای مردم لبنان که سالهای سال است در این فضا زندگی میکنند، فقط نوعی یادآوری بود اما برای افکار عمومی منطقه، جهان اسلام و دنیا این مجموعه رفتار میتواند تصویر کاملتر و دقیقتری را از این رژیم بسازد. سیدحسن نصرالله نمونههایی را از اقدامات تجاوزکارانه با ماهیت قتل، ترور و آدمکشی برشمرد که در مقاطعی از تاریخ گذشته لبنان اتفاق افتاده است و این مساله به شکل منظم ادامه دارد.
عملیات انصاریه که در سال ۱۹۹۷ اتفاق افتاد، یکی از این نمونههاست. این ترورها در سالهای گذشته نیز ادامه داشته است؛ ترور غالب عوالی، عید طالح و همچنین خیل بیشماری از شهدا که توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند.
اینکه رژیم صهیونیستی در لبنان به شکل منظم و برنامهریزی شده دست به ترور میزند، یک امر کاملا واضح، روشن و بدیهی است. اگر از یک لبنانی در این باره سوال شود خواهد گفت که ما با این مساله هر روز زندگی میکنیم. بخش دیگری از رفتار رژیم صهیونیستی این بود که این رژیم به صورت مداوم تلاش میکند در محیط داخلی لبنان دست به اقدامات خاص زده، اثرگذاری کند و جریانات مختلف را در وضع جدید قرار داده و آنها را منفعل کند. حتی ساخت حکومتی را دستکاری کند. حال برای اجرای این اقدامات مجبور است اطلاعات جدیدی را از داخل لبنان کسب کند. این اطلاعات از ۲ طریق مشخص به دست میآید.
اول از طریق فنی و پروازهای شناسایی منظم روزانه توسط هواپیماهای بدونسرنشین و قبل از آن هم از طریق هواپیماهای با سرنشین. این کار سالهای سال است که در لبنان تکرار میشود، یعنی در لبنان روزی شب نمیشود که مردم لبنان هواپیماهای اسرائیلی را بالای سر فضای لبنان در حرکت نبینند. پس از جمعآوری اطلاعات فنی، آنالیزهایی روی آنها انجام و تصمیمهای بعدی گرفته میشود. سیدحسن نصرالله بخشهایی از این جمعآوری اطلاعات را بیان کرد که زمینههای مربوط به اقدامات عملیاتی، ترور، انفجار یا بسیاری دیگر از اقدامات رژیم صهیونیستی بر همین اساس انجام میگیرد. بخش دوم جمعآوری اطلاعات از طریق جاسوسها و افراد مزدور انجام میشود که تعداد قابل توجهی را شامل میشوند که بخشی از آنها را سیدحسن نصرالله معرفی کرد.
این مزدوران چند نوع اطلاعات را به دست میآوردند؛ اطلاعات عمومی و جاری، تصویربرداری از راهها و بزرگراهها، ساختمانها، مراکز تردد افراد، جایی که افراد مسؤول، شخصیتها و مقامات سیاسی برای تفریح میرفتند، منازل این افراد، سیر حرکت روزانه آنها از منزل به محل کار و … توسط مزدوران و جاسوسان اسرائیلی شناسایی میشد. سیدحسن نصرالله در خلال مصاحبه مطبوعاتی خود مجموعهای از ۱۰ جاسوس اسرائیل را نشان داد که روی پرونده ترور رفیق حریری فعالیت داشتهاند. این شواهد نشان میداد که اسرائیل بسیار هدفمند روی این افراد و شخصیتهای بزرگ لبنانی با همان نظم و ترتیبی که در جمعآوری اطلاعات فنی خود دارد، عمل میکند. شناسایی مسیر تردد رفیق حریری، برادر و خانوادهاش، مناطقی که او برای تفریح و استراحت میرفته و … را از طرق مختلف فنی و انسانی انجام داده بودند.
مجموعه سخنان سیدحسن نصرالله نشان دهنده این امر بود که رژیم صهیونیستی در مقام اول مظنونان و متهمان ترور رفیق حریری قرار دارد. سیدحسن نصرالله تلاش کرد بدون اینکه در جایگاه یک قاضی حکمی را صادر کند، بگوید این همه دلایل و مستندات وجود دارد که دال بر این است که رژیم صهیونیستی به شکل منظم و روزانه به دنبال اهداف متنوعی از اقدامات جاسوسی و عملیات ترور و تخریب در داخل لبنان بوده است و حتی دستگاههای مخابراتی، ارتباطات، تلفن همراه، تلفن ثابت و… نیز از عرصه نفوذ، شنود و جمعآوری اطلاعات توسط نیروهای رژیم صهیونیستی مصون و مامون نبوده است.
این یکی از بخشهای اصلی صحبت سیدحسن نصرالله است. در بخش دیگری از این سخنان، ایشان اگرچه قدری سعی کرد با حکمت و تدبیر نسبت به این ماجرا موضعگیری کند اما واضح بود که مبانی و مشروعیت رفتاری کمیته تحقیق بینالمللی را نمیپذیرد و دلیل روشن آن هم این است که این کمیته با نادیده گرفتن متهم اصلی اقدامات تروریستی در لبنان به شکلی هدفمند و سیاسی و با هدایت آمریکا و اسرائیل اهداف تحقیقاتی خود را مشخص کرده است. ابتدا دنبال سوریه رفته و بدون هیچ دلیلی و متاثر از فضای عمومی که در لبنان توسط ۱۴ مارس پدید آمده بود، مقامات سوری را در بالاترین سطح مورد اتهام قرار میدهد و بعد که فشارهای سیاسی بینالمللی مانند روسیه، فرانسه و… موازنهسازی میکنند، آنها را تبرئه میکند.
مقامات امنیتی و نظامی لبنانی مورد اتهام بیهوده و ساختگی قرار میگیرند و بعد هم آزاد و تبرئه میشوند. این شواهد نشان میدهد که این کمیته فاقد شاخصهای حرفهای و مشروعیتهای قانونی برای پیگیری حقیقی برای رسیدن به متهم اصلی پرونده ترور رفیق حریری است و سیدحسن نصرالله نیز به صورت تلویحی این مساله را بیان کرد.
اگرچه او این اطلاعات را مبنای یک حکم قرار نداد اما تلویحا این امر را بیان کرد که رسیدگی به این پرونده میتواند از طریق دیگر مجاری قانونی در داخل پیگیری شده و حکومت لبنان تصدی این پرونده را برعهده بگیرد و کار را به پایان برساند. نکته دیگری که تلویحا در صحبتهای سیدحسن نصرالله وجود داشت این بود که ملک عبدالله که بنا به خواست سعد حریری به لبنان و سوریه سفر کرده بود، پس از آنکه با مستندات موجود مواجه شد متوجه شد این مدارک میتواند سیر بسیاری از حقایق را در داخل لبنان رقم بزند، برای اینکه حزبالله را قانع کند تا برخی از اطلاعات بسیار حساس را (که سیدحسن در مصاحبه مطبوعاتی خود به آنها اشاره نکرد) برملا نکند زیرا افشای این اطلاعات میتواند موجب رسوایی بسیاری از مقامات سیاسی در لبنان یا حتی برخی از کشورهای عربی شود لذا ملک عبدالله در معیت بشار اسد به لبنان آمد تا ممانعت از انتشار این اطلاعات را خواستار شود و در مقابل قول دهد که برای تعویق یا توقف صدور گزارش اولیه دادگاه حریری تلاش خواهد کرد.
سیدحسن نصرالله هم با ملاحظه قولی که از سوی ملک عبدالله داده شده، خیلی روی موضوع صدور یا عدم صدور این بیانیه سخنی ایراد نکرد. بخش بسیار مهمتری در سخنان نصرالله وجود داشت و آن هم مانور گسترده قدرت اطلاعاتی و فنی مقاومت اسلامی بود. در واقع درصد بسیار بالایی از مقامات رژیم صهیونیستی و همچنین جامعه صهیونیستی بیننده سخنرانی سیدحسن نصرالله بودند و بسیار از اینکه قدرت مقاومت اسلامی در ایجاد اختلال یا دریافت اطلاعاتی که هواپیماهای بدون سرنشین تصویربرداری کرده و به مراکز خود مخابره میکنند، متاثر شدند. زیرا حزبالله موفق شده روی اقدامات فنی آنها بهاصطلاح حرفهای سوار شود که این مساله شوک بزرگی برای مقامات صهیونیست است.
آنها متوجه شدند اینگونه نیست که اگر رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا و غرب میتواند به تکنولوژیهای جدید دست پیدا کند، مقاومت اسلامی امکان دستیابی به این تکنولوژیها را نداشته باشد. این امر یک رزمایش قدرتمند اطلاعاتی از سوی سیدحسن نصرالله هم بود تا نشان دهد مقاومت اسلامی فقط در عرصه رزم و ابزار جنگی نسبت به رژیم صهیونیستی در شرایط قدرتمندانهای قرار ندارد بلکه در مابقی عرصهها هم مقاومت در وضع بسیار قدرتمند و مستحکمی قرار دارد. از سوی دیگر این شوک موجب ایجاد تغییراتی در برنامهریزیها و طراحیهای جنگی رژیم صهیونیستی علیه لبنان و مقاومت اسلامی خواهد شد.
تهران امروز:اظهارات پرهزینه
«اظهارات پرهزینه»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم حسامالدین کاوه است که در آن میخوانید؛واکنشها در قبال اظهارات تامل برانگیز مهندس اسفندیار رحیممشایی وارد مرحله تازهای شده است. برخی از روحانیان بلندپایه و نیز شخصیتهای استخوان خرد کرده در سیاست، در برابر گفتههای جنجالی مشایی موضعگیری کردهاند، اما تاکنون این سیاستمداران یا روحانیان بودهاند که در قبال مشایی مواضع له یا علیه اتخاذ میکردهاند اما برای نخستینبار یکی از بلندپایهترین مقامات نظامی کشور یعنی سردار سرلشکر بسیجی دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، گفتههای شگفتآور رئیس دفتر رئیسجمهور و یکی از نزدیکان بسیار معتمد احمدینژاد را انحراف و جرم علیه امنیت ملی و حمله به ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی توصیف کرد.
چهرهها و شخصیتهای نظامی از جمله سرلشکر فیروزآبادی کمتر وارد منازعات سیاسی میشوند مگر آنکه احساس خطر کنند و هیمنه و تمامیت نظام جمهوری اسلامی را در معرض تهدید ببینند. در اینکه چرا رئیس دفتر رئیسجمهور چنین بیتابانه سخن میگوید و اهداف وی از اینگونه اظهارات چیست، جای بحث و پرسشهای فراوان است. یک احتمال این است که در شطرنج سیاسی گاه یکی از کنشگران، مهرهای باارزش را قربانی میکند تا کمپوزیسیون صحنه را به نفع خویش تغییر دهد. این روش در بازی شطرنج و در سیاست شناخته شده و بارها به کار گرفته شده است.
احتمال دیگر این است که نزدیکترین یار رئیسجمهور با فاصلهگذاری میان اصولگرایان و رئیسجمهور، درصدد است جریانی جدید پدید آورد که با گفتمان اصولگرایی نیز مرزبندی دارد، ضمن آنکه با دیگر رقیبان به حاشیه رانده شده نیز مرزبندی دارد. حتی عبور از گفتمان انقلاب اسلامی و تاکید بر شووینیسم افراطی نیز میتواند به عنوان یک احتمال هر چند اندک در نظر گرفته شود.
احتمالات دیگری نیز مطرح است و میتوان درباره آنها در مجالی گستردهتر به تحلیل پرداخت. اما فارغ از علت و چرایی اینگونه رفتار رحیم مشایی، باید پرسید سخنان و اظهارات وی تا چه حد در راستای منافع ملت و دولت و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، تعریف و تبیین میشود. همگان میدانند که سال ۸۹ را مقام معظم رهبری « سال همت مضاعف،کار مضاعف» نامگذاری فرمودهاند.
سال ۸۸ به اصطکاک میان نیروها و پشتسر گذاردن امواج آشوب و التهاب گذشت که تاسفبار بود و ضروری مینمود که امت و نظام در برابر آن تندبادها و خیزابها به صلابت بایستند. اما گویا قرار نیست در سال «همت مضاعف، کار مضاعف» برخی از دولتمردان و همراهان آنها، در پی یافتن چارهای برای کاهش شاخصهای رشد اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری، کنترل نرخ تورم و ایجاد نشاط و امید در تمامی سطوح اجتماعی و اقتصادی کشور باشند.
گویا نیرو و توان دولتمردان و موافقان ومخالفان آنها، باید صرف هزینههای اظهاراتی شود که اگر اظهار و بیان نمیشد، نه تنها چیزی تغییر نمیکرد، بلکه به جای صفآرایی نیروها در برابر یکدیگر، به صفآرایی در برابر مشکلات و خطراتی که دشمن در اندیشه آن است، میپرداختیم. «همت مضاعف، کار مضاعف» به معنای فرسودن تدریجی نیروهای دلسوز و وفادار به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، درست برعکس «همت مضاعف، کار مضاعف» معطوف بدین معناست که ارادههای تقویتشده باید به سمت تولید، تحول و استعلای جامعه و نظام ایران اسلامی باشند.
این بدینمعناست که راه سخت و صعب رسیدن به قلههای پیشرفت را باید با همراهی و همافزایی نیروها طی کنیم و حتی یک لحظه درنگ و درگیر شدن در مباحث و مسائل فرعی و انحرافی نیز بر ما جایز نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم، دشمن پشت دروازههای کشور کمین کرده است. در افغانستان، در عراق و در کرانههای جنوبی خلیجفارس و به مدد توهم ایران هراسی، برخی از دولتهای مرعوب یا ناآگاه را با خود همراه ساخته است.
در چنین شرایطی، «همت مضاعف، کار مضاعف» باید سرلوحه و شعار هرگونه عمل، کردار یا گفتار مدیران بلندپایه دولت و نیز مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح و در یک کلمه تمامی ملت ایران باشد. جایگزینی گزارههای مشکوک و تردیدبرانگیز به جای شعار اساسی «همت مضاعف، کار مضاعف» اگر از سر نادانی و ناآگاهی باشد خطایی بزرگ و اگر از سر آگاهی باشد، جرمی نابخشودنی است. نه فقط مهندس اسفندیار رحیم مشایی که تمامی دولتمردان وظیفه دارند به جای گفتوگو درباره مسائل و موضوعات فرعی، کارنامه عمل خود را ارائه کنند. مطلوبتر این است که مردم بدانند در سال «همت مضاعف، کار مضاعف» دولت چگونه همت خود را دوچندان کرده و در کارنامهاش کارکردی دوچندان ثبت کرده است.
مبادا طرح شعارها و اظهارات بیبن و مایه، با این هدف طراحی شده باشد که افکار عمومی را از آگاهی نسبت به ضعف کارکردهای قوه مجریه باز دارد؟!اگر آقای رحیممشایی از آسمان و ریسمان میگوید تا رئیس وی از سوی افکار عمومی، به پرسش کشیده نشود، راه مطلوبی را برنگزیده است، ضمن آنکه گمان نمیرود رئیس جمهوری خود با چنین شیوهای از اساس موافق باشد.
شاید رئیس دفتر رئیسجمهور، در اشتیاق سالهای نه چندان دور ملتهبانه زبانآوری میکند، کسی چه میداند، به هر حال او هنوز پیر نشده و آرزو بر جوانان عیب نیست.
کیهان:شلیک اسناد
«شلیک اسناد»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم حمید امیدی است که در آن میخوانید؛
۱- سیدحسن نصرالله که در سخنرانی روز سه شنبه گذشته به مردم لبنان قول داده بود تا اسناد و مدارک خود را مبنی بر دخالت رژیم صهیونیستی در ترور رفیق حریری ارایه کند، دوشنبه شب طی یک سخنرانی چند ساعته، مستندات مربوطه را برای خبرنگاران تشریح کرد. در این کنفرانس خبری دبیرکل حزب الله لبنان دلایل و قرائنی را مطرح کرد که بطور واضح به اقدام اسرائیلی ها در تحت نظر قرار دادن مناطق و مسیرهایی که حریری برای تردد انتخاب کرده بود، می پردازد.
همچنین نصرالله گزارش کاملی از پروازهای جنگی نظامیان اسرائیلی در روز ترور و پرواز هواپیمای جاسوسی این رژیم در اطراف سواحل بیروت ارایه می کند.
این سخنرانی از ۲ جنبه اهمیت فوق العاده ای داشت؛ اول آنکه در طول بیش از ۲۰سال جنگ بین رژیم صهیونیستی و مقاومت حزب الله لبنان، این حزب برای اولین بار اینگونه به ارایه اسناد و مدارک امنیتی علیه اسرائیل جنایتکار می پردازد.
دوم اینکه؛ اسرائیل و آمریکا از طریق کیفرخواستی که از سوی دادگاه بین المللی علیه حزب الله صادر شده و طی آن مقاومت به دست داشتن در ترور حریری متهم شده است، به دنبال آن هستند تا جایی که شده، حزب الله را در موضع انفعال قرار داده و با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی لبنان- در زعم باطل خود- مقدمات انحلال و یا ممنوعیت فعالیت این حزب را در لبنان فراهم آورند.
به همین دلیل نصرالله در دیدارها و تماس های خود با رهبران مذهبی و شخصیت های سیاسی لبنان، آنان را در جریان این توطئه قرار داده و تلاش کرد با رو کردن اسناد و مدارک و طرح دلایل منطقی و روشن، ضمن آنکه اسرائیل را مسئول مستقیم ترور حریری معرفی کند، دامان حزب الله را از این اقدام تروریستی مبرا نماید.
اسناد، مدارک و دلایل آنقدر مستدل و قوی ارایه شده که سردرگمی سران رژیم صهیونیستی را به دنبال داشته و آنها را به فرافکنی وادار کرده است. نصرالله تاکید می کند؛ شواهد و اسناد موجود نشان می دهد رژیم اشغالگر قدس در ترور حریری دخالت داشته و بمبی که در سال ۲۰۰۵ منجر به این عملیات تروریستی شد، بمبی اسرائیلی بوده است. ضمن آنکه اطلاعات جاسوسان دستگیر شده در لبنان نیز این فرضیه را ثابت می کند.
شاید برخی، سخنان اخیر دبیرکل حزب الله لبنان را اینگونه تفسیر کنند که نصرالله با طرح اسناد و شواهد در واقع قصد دارد حزب الله را از مظان اتهام دور کرده و برای مقابله با تصمیم احتمالی دادگاه مبنی بر متهم کردن برخی از اعضای حزب الله در این ترور، اقدام به این کار کرده است. ولی سؤالی که مطرح می شود آن است که این همه اسناد، دلایل و قرائن روشنی که وی در کنفرانس مطبوعاتی ارایه کرده تاکنون کجا بوده و چرا دادگاه بین المللی و ماموران تحقیق هیچ تلاشی برای دستیابی به آنها نکرده اند؟!
دادگاه بین المللی پس از تبرئه سوریه- که چاره ای جز آن نداشت- بی درنگ انگشت اتهام خود را به سوی حزب الله نشانه رفت و کوچکترین اشاره احتمالی به دخالت اسرائیل در ترور حریری نکرد!
عدم بی طرفی این دادگاه و ماموران تحقیق و اتهام بی دلیلی که به حزب الله زده شد، نصرالله را وادار کرد تا اسناد و دلایل خود را رو کند. کمترین نتیجه این کار، بخشیدن اعتبار لازم به مظنون بودن اسرائیل در ترور حریری بود. امری که دیگر دادگاه بین المللی نمی تواند از آن شانه خالی کند و حالا رژیم صهیونیستی باید به عنوان متهم ردیف اول به دادگاه فراخوانده شود.
۲- این روزها غیر از پرونده ترور حریری، مسائل دیگری نیز گریبانگیر سران رژیم اسرائیل شده است؛ بروز اختلاف میان آنان در باره اینکه مسئول حمله وحشیانه به کاروان آزادی چه کسی است؟ این حمله در ۳۱ ماه می گذشته در آبهای بین المللی مدیترانه صورت گرفت و طی آن تعدادی از فعالان حقوق بشر که برای مردم بی پناه غزه غذا و دارو می بردند به دست کماندوهای ارتش اسرائیل به شهادت رسیدند. این فاجعه موجی از نفرت جهانی را علیه رژیم جعلی صهیونیستی برانگیخت و عمق انزوای سیاسی این رژیم را دوچندان کرد. واکنش گسترده مردم جهان باعث شد تا شورای امنیت برای بررسی این جنایت تشکیل جلسه دهد ولی آمریکا مانع صدور قطعنامه درباره محکومیت اسرائیل شد.
به دنبال این ماجرا رژیم صهیونیستی که این روزها دست به هر تلاشی می زند تا از انزوای سیاسی خارج شده و از سیبل حمله افکار عمومی جهان فرار کند، با تشکیل یک کمیته صوری به تحقیق درباره این جنایت پرداخت.
کمیته ای که تاکنون به دعوت از نتانیاهو برای ادای توضیحات! بسنده کرده است. نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز با فرار از مسئولیت حمله به کاروان آزادی به این کمیته می گوید: در زمانی که من در سفر آمریکا بودم، این حمله با مسئولیت ایهود باراک – وزیر جنگ اسرائیل – صورت گرفته است.
در مقابل باراک نیز اعلام کرده که ماجرای حمله کماندوهای اسرائیلی به کاروان آزادی را قبلا با نتانیاهو هماهنگ کرده و وی در جریان جزئیات این حمله قرار داشته است.
شاید هدف اتهام زنی نخست وزیر اسرائیل به وزیر جنگ خود این است که اگر نتواند افکار عمومی را نسبت به این جنایت متقاعد کند، نهایتا با کمترین زیان یعنی برکناری وزیر جنگ موضوع فیصله یابد.
۳- دهه ۱۹۹۰ یک دهه استثنایی برای رژیم صهیونیستی بود. در همین دوره، شیمون پرز – قاتل کودکان لبنانی در قانا (۱۹۹۶) – جایزه صلح نوبل دریافت می کند! اما با آغاز هزاره سوم و انتفاضه الاقصی این دوره به پایان می رسد. احداث دیوار حایل و محکومیت در دادگاه لاهه و مجمع عمومی سازمان ملل، جنگ ۳۳ روزه و شکست از مقاومت حزب الله لبنان، جنگ ۲۲ روزه و شکست از جنبش حماس، محاصره غزه و کشتار هزاران زن و کودک فلسطینی در این باریکه، رسوایی در ماجرای ترور محمود المبحوح و دست آخر حمله به کاروان آزادی باعث شد تا اجماعی جهانی هم بین ملتها و هم در میان دولتهای آزاداندیش علیه این رژیم جعلی به وجود آید. تیر آخر را سیدحسن نصرالله در کنفرانس اخیر خود زد و دست عوامل صهیونیستی را نیز در ترور حریری رو کرد.
رژیم اشغالگر قدس امروز در ضعیف ترین و شکننده ترین شرایط ممکن در عمر منحوس خود قرار دارد و حتی حاضر است برای خروج از این وضعیت و انزوایی که به شدت در آن گیر افتاده، بار دیگر بر مذاکرات مستقیم با تشکیلات خودگردان اصرار و پافشاری کند تا شاید عکس هایی که از نتانیاهو و محمودعباس در کنار هم چاپ می شود، روزنه ای برای فرار از نفس تنگی مهلک این رژیم باشد.
دستان قدرتمند حزب الله، حماس و همه گروههای مقاومت فلسطینی و مردم مظلوم این سرزمین، گلوی اسرائیلی ها را به شدت فشرده و تا قطع کامل نفس های مسموم این غده سرطانی چیز زیادی باقی نمانده است.
مردم سالاری:برخوردهای دوگانه اصولگرایان با مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی
«برخوردهای دوگانه اصولگرایان با مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی»غعنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری است که در آن میخوانید؛داستان مشاجره طرفداران عنب و انگور را حتما شنیده اید؟ گاهی اوقات یک پدیده در چند واژه ویک نگرش با چند تعبیر بیان می شود. چند ماه قبل، از جوانی که می گفت «جمهوری ایرانی» پرسیدم این «جمهوری ایرانی» که جنابعالی از آن سخن می گوئی و در بعضی اعتراضات گروهی هم به زبان آورده شده چیست و چه برداشتی از آن داری؟ پاسخ داد: حکومتی که شکل آن جمهوری ، یعنی با انتخاب مردم باشد و محتوای آن نیز طبق نظر مردم ایران تعیین می شود لذا اکثر مردم ایران چون در یک همه پرسی آزاد گفتند که محتوای این جمهوری و کشور «اسلا می» باشد، این می شود جمهوری ایرانی مورد درخواست ملت مسلمان ایران، همان چیزی که سی و یک سال قبل مردم به آن رای دادند. آن وقت اسمش را گذاشتند جمهوری اسلا می. او می گفت، پس جمهوری ایرانی هیچ پدیده وارداتی نیست، ضداسلا می هم نیست.
می تواند اسلا می باشد، مشروعیتش هم به رای مردم است، کسی هم نمی تواند نظر خود را بر مردم تحمیل کند. این جمهوری بر استقلا ل و آزادی و دیگر بنیان های اصلی حکومت های سرفراز و پیشرو پایبند است هر چند نگاه آن جوان به بعضی از شعارهائی که سال گذشته از صفوف طولا نی مردم شنیده می شد، در ذهنم بود و تائید خودم این بود که جمهوری اسلا می نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد; اما اخیرا سخنان سلسله جنبان دولت احمدی نژاد، یعنی جناب اسفندیار رحیم مشائی، در جلسه اختتامیه همایش ایرانیان خارج از کشور برخورد کردم. دیدم اگر چه نه آن جوان و نه این جناب، هیچ کدام عرب و ترک نیستند، اما مصداق این شعرمولوی اند که: «وآن یکی کز ترک بد گفت ای گزم، می نمی خواهم عنب، خواهم اوزوم»
آقای رحیم مشائی بر حسب اخبار جراید در همایش مذکور گفته است: «من بر مکتب ایران اصرار دارم از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد و من بر مکتب ایران اصرار دارم.»
وی در توضیح نظر خود گفته است که: «برخی از من خرده می گیرند که چرا نمی گوئی مکتب اسلا م و می گوئی مکتب ایران؟ از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلا م، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم… باور دارم واژه ایران ذکر است.»
رئیس دفتر آقای احمدی نژاد وقتی می گوید «دریافت ما» یعنی در این اظهارنظرها تنها نیست و چون در گذشته بارها شنیده ایم که رئیس وی، دیدگاه های او را دیدگاه های خود می داند، بعید نیست که جمعی از دولتیان و حوزویان همراه دولت، به دلیل این که از اسلا م برداشت های متنوعی می شود، به تبلیغ مکتب ایران بپردازند. فکر می کنید محمود احمدی نژاد حاضر است کسی را با خود به همراه داشته باشد که ذره ای با هم اختلا ف فکری داشته باشند؟
بر این اساس در درون جامعه و در مدیریت جامعه، وجوه مشترکی در نگاه به ایران و پیشتازی آن نسبت به اسلا م وجود دارد، اما معلوم نیست چرا جناح راست در برخورد با دو عبارتی که مفهوم واحد دارد، یکی را می کوبد و دیگری را ارج می نهد؟
بدیهی است سخنان رحیم مشائی صرفا بر سر شوق آوردن مستمعین که دلشان برای ایران تنگ شده بود، نبوده، که فرض کنیم این حرف ها و نظرات مصرف آنی داشته، بلکه وی اصرار دارد که به مخاطب خود- چه آن هائی که در همایش حضور دارند و چه آنهائی که از رسانه ها به حرف های او گوش می دهند -چنین وانمود سازد که به هر آن چه می گوید، باور و اعتقاد عمیق دارد. راستی چگونه باید برخوردهای دوگانه اصولگرایان را با دو مفهوم مکتب ایرانی وجمهوری ایرانی توجیه کرد؟
آفرینش:ضرورت کنترل و نظارت بیشتر بازار در ماه رمضان
«ضرورت کنترل و نظارت بیشتر بازار در ماه رمضان»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛همواره از چند هفته مانده به ماه مبارک رمضان در بازار کشور تحولاتی رخ می دهد که قیمت کالاها به خصوص کالاهای مصرفی مردم دچار تغییر می شود و این نوسان تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد . این امر با افزایش میزان تقاضا و خرید از سوی مردم جهت برطرف کردن نیازهایشان در ماه رمضان صورت می گیرد.لذا به طور طبیعی تا حدی شاهد افزایش قیمت ها خواهیم بود.
اما در این میان برخی افراد سودجو و فرصت طلب با توجه به میزان تقاضای مردم با کاهش عرضه کالا در بازار باعث افزایش تساعدی قیمت ها می شوند. در این میان افراد کم بضاعت و ضعیف با توجه به نیاز بیشتر خانوارها به اقلام خوراکی در ماه رمضان به علت نداشتن قدرت خرید در این ماه دچار مشکل می شوند.
افزایش قیمت مرغ، گوشت، برنج، حبوبات و …. در آستانه ماه رمضان مردم را با مشکلات فراوانی رو به رو می کند. در این ماه نیاز روزه داران به اقلامی همچون گوشت و مرغ و مواد پروتئینی افزایش پیدا می کند. لذا به جهت گرانی قیمت ها خانواده ها باکاهش قدرت خرید مواجه می شوند و متعاقبا افراد خانواده با تحلیل قوای جسمانی به علت روزه داری نیاز بیشتری به مواد پروتئینی و تقویت قوای جسمانی خواهند داشت که در چنین موقعیت هایی نقش دولت و حضور آن در جهت تنظیم وثبات بازار بسیار موثر است. لذا در جهت رفاه حال مردم جامعه دولت به سیاست های کنترلی بازار روی می آورد.
واردات کالاهای پر مصرف همچون گوشت و مرغ و برنج از سوی دولت یکی از راههای کنترل بازار می باشد . و با ورود کالاهای وارداتی در بازار نرخ قیمت ها ثابت نمی شود ولی حداقل از روند سعودی آن کاسته می شود. دیگر امری که در این زمینه می تواند موثر باشد ایجادیک سیستم نظارتی و بازرسی از واحدهای صنفی می باشد تا با اشراف داشتن به نحوه فروش و عملکرد فروشندگان از افزایش ناگهانی قیمت ها جلوگیری به عمل آید.
هر ساله در آستانه ماه رمضان دولت اعلام می کند که با حضور در بازار موجبات ثبات قیمت ها را فراهم خواهد کرد و تا آخر ماه مبارک با تنظیم بازار از نوسان قیمت ها جلوگیری خواهد کرد. اما متاسفانه با شروع ماه رمضان شاهد افزایش نسبی قیمت ها هستیم . به نظر می رسد علت این افزایش قیمت ها به دو دلیل عمده اتفاق افتاده و پیش می آید. یکی عدم نظارت و حضور کافی دولت در عرصه توزیع و فروش کالاها می باشد.
و دیگری که مهم تر به نظر می رسد حضور برخی افراد سودجو می باشد که با ایجاد اختلال در نحوه عرضه و تقاضا باعث برهم خوردن تعادل بازار می شوند. در اینجا دیگر حضور دولت نمی تواند تاثیر گذار باشد بلکه عدم رعایت انصاف و انسانیت از سوی این افراد باعث فشار و ایجاد مشکل برای قشر ضعیف جامعه می شود. به نظر می رسد با همکاری فروشندگان و دولت و رعایت حال مردم درجهت تامین نیازهایشان در ماه رمضان موجبات رضایت اقشار جامعه فراهم آید. و مسلما با خشنودی مردم در این ماه مبارک رضایت خداوند هم شامل حال همه ما خواهد شد.
جهان صنعت:جزایر مستقل آمار
«جزایر مستقل آمار»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم پویا نعمتاللهی است که در آن میخوانید؛ در خبرها آمده بود که از این به بعد مرکز آمار بهعنوان مرجع رسمی اعلامکننده نرخ تورم معرفی شده است.
صرفنظر از تبعات و چرایی این تصمیم، اساسا بهترین شیوه اطلاعرسانی خصوصا در رابطه با تورم آن است که منبع اصلی ارایه آمارهای اقتصادی کلان باید مستقل از دولت باشد.
این استقلال البته به مثابه وجود جزایر مستقل و تصمیمگیری و فرآیندهای ناهمگون اجرایی در حوزه اقتصاد کشور نیست بلکه بیشتر ناظر بر کارکرد مبتنی بر دانش اقتصاد و استقلالعمل بدون واهمه از دولت است.
بهعنوان نمودی از زیرپا گذاشتن این استقلال باید به مقوله استقلالعمل بانک مرکزی اشاره کرد. در ۲۰ سال اخیر چنین ماهیتی از کارکرد بانک مرکزی را شاهد نبودهایم. بانک مرکزی در واقع ابزاری بوده که سوءمدیریت کلان کشور را در عرصه اقتصاد توجیه کرده و در مواقع نیاز، کارکردهای مختلفی را از خود نشان داده است. البته ماهیت این بانک هم چیزی جز ارایه همین کارکردها نیست اما مشکل اینجاست که این منظومه سیاستگذاریها هرگز قادر نبوده که برآیند موثری از کنشها و واکنشهای بازار و فعالان اقتصادی را برانگیزد تا امکان حصول به سطوح تعادلی (یا حداقل نزدیکترین و ممکنترین سطح مطلوب) فراهم آید.
برای مثال سیاستهای مالی مورد نظر دولت مانند عقبنشینی از افزایش مالیاتها و یا تندادن به کسر بودجه (احتمالا با هدف افزایش تقاضای موثر) یا مثلا رویآوردن به شیوههای مالی مدرنتری نظیر مالیات بر ارزش افزوده و یا کاهش هزینههای تصدیگری در قالب کاهش هزینه و بودجه شرکتهای دولتی (با هدف کاهش فشارهای تورمی)، صرفا در شرایطی میتواند به تاثیر دلخواه برسد که تغییرات حسابشدهای هم در حجم پول در اقتصاد پدید آید.
برای مثال در سیاست کسری بودجه (که عمدتا جهت مبارزه با رکودهای سالانه و جلوگیری از گسترش بیکاری به آن متوسل میشوند) دولت اقدام به کاهش مالیاتها یا افزایش مخارج خود میکند اما این کسری بودجه باید از طریق استقراض از مردم و بخش خصوصی (بخوانید که از طریق اوراق مشارکت دولتی و شبهدولتی به عاملیت بانکها) تامین شود. دولت بهنوبه خود از توان خرید مردم و بخش خصوصی میکاهد و این کاهش بهاندازهای است که بر تقاضای دولت افزوده میشود.اما این کسری میتواند از طریق استقراض از بانک مرکزی (چاپ پول) هم تامین شود که در مقایسه با روش قبلی اثر بسیار گستردهتری دارد.
از سوی دیگر تغییرات حجم پول به طور عمده ناشی از تغییرات عرضه پول یا تغییرات پایه پولی است بنابراین هرگونه سیاست پولی میتواند در راستای تغییر اندازه تورم موثر باشد.از طرف دیگر وزارت امور اقتصادی و دارایی هم بهعنوان متولی اجرای سیاستهای مالی برای خود سیاستهایی اعمال میکند. مثلا در رابطه با همین اثر تورمی کسری بودجه و ارتباط آن با چگونگی تامین مالی آن میدانیم که هرگاه کسری بودجه بر رشد بلندمدت پول تاثیر نگذارد، احتمالا بر تورم بلندمدت نیز تاثیر قابلتوجهی نخواهد گذاشت.به هرتقدیر، بهخاطر همپوشانیهایی که ممکن است بین سیاستهای پولی و مالی وجود داشته باشد باید بانک مرکزی از استقلال عمل کافی برخوردار باشد.حال آنکه در حال حاضر بانک مرکزی کشور از چنین ویژگی برخوردار نیست. گستره سیاستهای پولی و مالی در بسیاری از موارد دچار تداخلهای موضوعی شده و کارایی خود را از دست میدهد.
سیاستگذاران اقتصادی بهدنبال تحقق یک تطبیق واقعی هستند. این تطبیق صرفا از مسیر یک همسازی به دست میآید. اگر این تطبیق همساز محقق نشود، مسلما پدیده چسبندگی قیمتها و دستمزدها وارد عمل شده و به نفع خود اقدام به تغییر تعادلهای مورد نظر خواهد کرد؛ این تطبیق نمادی از استقلال است.
آیا مشکل تورم باید از طریق سیاستهای پولی انبساطی به سوی همسازی رهنمون شود؟
و یک سوال دیگر اینکه آیا مشکل تورم با تغییر مرجع ارایهکننده آمار مربوطه حل خواهد شد؟
دنیای اقتصاد:پیرامون انتقالکارکنان دولت
«پیرامون انتقالکارکنان دولت»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم علی سرزعیم است که در آن میخوانید؛مصوبه اخیر هیات دولت مبنی بر انتقال ۴۰ درصد کارکنان دولت طی مدت کوتاه تابستان نگرانیهای زیادی را در میان کارمندان دولت به وجود آورده است.
جابهجایی یکی از والدین ناگزیر جابهجاییهایی را برای دیگر اعضای خانواده به دنبال دارد که به سادگی حل کردن آنها میسر نیست. مضاف بر اینکه ممکن است شهرهای مقصد نیز لزوما امکانات لازم برای پذیرش سازمانهای اداری جدید را در اختیار نداشته باشند. ارائه تسهیلات مالی برای چنین جابهجاییهایی در حجمی قابل توجه لزوما برای دولت امکانپذیر نیست.
آنچه که در پس همه این الزامها وجود دارد، مصلحت کوچک کردن شهر بزرگ تهران است که به شکل غیرعادی رشد و گسترش یافته است. گسترش غیرعادی شهر تهران در خلال زمان صورت گرفته که نشان از وجود سازوکارهایی اقتصادی دارد که طول زمان اثر خود را گذاشته است. توزیع متمرکز ثروت و تصمیمگیریهای سیاسی در مرکز، تاسیس نهادهای مختلفی چون دانشگاهها و مراکز اداری-فرهنگی و اقتصاد مقیاس در شهر بزرگی چون تهران به روشنی زمینههای گسترش بیرویه این شهر را به وجود آوردهاند. حال اگر قرار است که این معضل مهار گردد، باید در مکانیزمهای یادشده تجدید نظر صورت گیرد.
انتقال پایتخت و مراکز دولتی یکی از اقداماتی است که میتواند به کاهش این مشکل منجر شود؛ اما این کار میبایست با تدبیر صورت گیرد. یک راهحل شناختهشده این است که اصولا پایتخت از تهران به شهری از شهرهای موجود یا شهری اساسا جدید منتقل گردد. نکته مهم و قابل توجه این است که انجام این کار بزرگ در دوران رکوردزنی قیمت نفت شدنی است و قابل دفاع نیز هست. در دوران وفور درآمدهای نفتی که اقتصاد دچار بیماری هلندی میشود؛ یعنی بازده فعالیت بخش غیرقابل مبادله از جمله ساختمان و مسکن نسبت به بخش قابل مبادله مثل صنعت بالا میرود، دولت میتواند همزمان با سرمایهگذاری در عرضه این قبیل کالاها اثرات منفی ورود ارز زیاد را به اقتصاد مهار کند.
عرضه زیاد کالاهای غیرقابل مبادله میتواند به شکل ایجاد یک شهر کاملا مدرن و جدید به عنوان پایتخت صورت گیرد. به این ترتیب با یک تیر دو نشان زده میشود. هم مشکل بیماری هلندی مهار میگردد و هم معضل انتقال پایتخت منتفی میشود.اگر دولت تمایلی به اجرای این پیشنهاد نداشته باشد و نخواهد منتظر فرصت طلایی دیگری شود، میتواند از الگوی دیگری که در برخی کشورها وجود دارد استفاده کند و آن توزیع و پخش نهادهای دولتی در مناطق مختلف کشور است. به عنوان مثال، نهادهای قوه قضائیه میتواند در یک استان، تشکیلات وزارت نفت در استانی دیگر و تشکیلات وزارت راه در استانی سوم مستقر باشد.
این الگو هزینه ارتباط و تعامل میان دستگاههای دولتی را افزایش میدهد؛ اما حسن آن در این است که از تمرکز نهاد دولت در یک شهر جلوگیری میکند. در این وضعیت باید چیدمان وزارتخانهها به نحوی باشد که حداقل هزینه ارتباطات را موجب شود. در این حالت اعزام بیتامل و خودسرانه سازمانهای مختلف مربوط به وزارتخانهها به شهرهای گوناگون توجیهی ندارد، بلکه این کار با هماهنگی و برنامهریزی صورت میگیرد؛ مضاف بر اینکه کل تشکیلات منتقل میشود و نه تنها ۴۰ درصد تشکیلات دولت.
«جنجالهای بیحاصل» عنوان یااداشت روز روزنامه جام جم به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛ وظیفه مسوولان در قبال مسوولیتی که دارند، چیست؟ آیا این است که اختلافات داخلی خود را به جامعه تعمیم دهند و ذهن مردم را درگیر این مسائل کنند؟ یا این که در آرامش افکار عمومی به کارهای اصلی و وظایف خود بپردازند؟! کدامیک؟
چندی است که شاهد هستیم اختلافاتی میان برخی مسوولان بروز یافته که به بیرون نیز درز کرده است. شاید مسوولان بگویند، مردم نامحرم نیستند، اما اینگونه مسائل اختلافی را میتوان در درون و به دور از افکار عمومی طرح، بررسی و حل کرد.
درست است که مردم نامحرم نیستند، اما اینگونه مسائل تاثیرات ناهنجاری را بر روح و روان افکار عمومی جامعه بر جای خواهد گذاشت. آیا اینگونه مسائل ریز، در کشورهای دیگر مطرح میشود؟ آیا توان مسوولان آنها و فکر و ذهن آنها درگیر اینگونه مسائل و اختلافات میشود؟! آیا رسانههای آنها به اینگونه مسائل و اختلاف نظرات دامن میزنند؟!
روزنامهها و سایتهای روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه را بخوانید. از انتقاد رئیسجمهور از عملکرد قوه قضاییه نسبت به مطبوعات تا پاسخ آیتالله لاریجانی به آقای احمدینژاد.
آیا در شرایط کنونی کشور، اینگونه مجادلات و بیان اختلافات جایز است؟! مسائلی از این دست بارها عنوان و مطرح شده است. بحث حجاب، زلزله، رفتن خانمها به ورزشگاه برای دیدن فوتبال، ابلاغ قوانین و… چند نمونه دیگر که البته ضمن تهیه خوراک برای رسانههای داخلی، رسانههای خارجی را نیز تغذیه کرده است. رسانههایی که ششدانگ دنبال اینگونه مسائل هستند.
غول رسانهای غرب از کاه، کوه میسازد و در افکار عمومی فرو میکند به گونه ای که حتی مردم داخل کشور نیز میتوانند از آن القائات تاثیر بگیرند. راهکار چیست؟ چه باید کرد تا رفتارهای اینگونه به جامعه کشانده نشود؟!
پاسخ بسیار ساده است، اما نیازمند عمل. مسوولان بهتر است مسائل و مشکلات را درون خود حل کنند. مگر مسوولان با یکدیگر نشست خصوصی ندارند؟ چرا آن هنگام، گلایههای خود را از هم مطرح نمیکنند؟ آیا مسوولان اصلا به این اندیشه هستند که مردم چرا باید شاهد و ناظر این جدلها باشند؟
جمهوری اسلامی:فصل شکوفائی همّتها
«فصل شکوفائی همّتها»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛فردا، ماه مبارک رمضان آغاز میشود. از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل است در خطبهای که به مناسبت فرا رسیدن این ماه خواندند آنرا ماه خدا نامیدند و فرمودند در این ماه، شیطان در غل و زنجیر و درهای رحمت الهی به روی مردم باز است.
فلسفه ایجاد چنین فرصتی برای انسانها علاوه بر خودسازی فردی و دور ساختن خود از گناه و زشتیهای درونی، پاکسازی جامعه از پلیدیها و آماده ساختن آن برای رشد و تعالی معنوی است. تردیدی نیست که این هر دو هدف را میتوان با استفاده از فرصت دربند بودن شیطان و باز بودن درهای رحمت الهی محقق ساخت.
در بخش اجتماعی، همهی کسانی که موفق به خودسازی فردی شدهاند میتوانند تأثیرگذار باشند. علمای دینی، صاحبان قلم، خطبا، اساتید دانشگاه و مربیان اخلاق هر کدام بگونهای میتوانند سهمی در ارتقاء معنوی جامعه داشته باشند. آنها میتوانند با استفاده از اندوختههای علمی و معنوی خود، مردم را به وحدت و همدلی و تلاش برای دور شدن از گناهان به ویژه گناهان اجتماعی و سیاسی که اکنون از ابتلائات بزرگ است برحذر دارند و برای پاکسازی جامعه از این رذائل اخلاقی گامهای موثری بردارند.
در این زمینه دو نکته مهم باید رعایت شود. اول آنکه افراد بی مایه و کسانی که از علم دین و معنویت بهرهای ندارند به خود اجازه ندهند و به آنها اجازه داده نشود امکانات تبلیغی را در اختیار بگیرند. زیرا کسانی که خودشان بهره کافی از علم و معنویت ندارند در پیچ و خمها دچار انحراف میشوند و دیگران را نیز به راه انحرافی میکشانند. منبر و کرسی خطابه، جایگاه مهمی است که با انسان سازی سروکار دارد و انسان ساختن فقط کار کسانی است که خودشان ساخته شده باشند.
نکته دوم اینست که علما و دانشمندان و صاحبان فکر و فرهنگ و اندیشه و افرادی که از معنویت برخوردارند، کنارهگیری و خودداری از گفتن و نوشتن و ساختن دیگران را پیشه خود نکنند که این کار، احتکار علم و معنویت ا ست و از احتکار ارزاق مادی صدها برابر زشتتر و گناه آلودتر. متأسفانه در سالهای اخیر در اثر خودداری علما و صاحبان اندیشه و معنویت از ورود به میدان سخن و ارشاد و هدایت، عدهای بی مایه و بی بهره از معنویت و اخلاق میداندار عرصههای تبلیغ و ارشاد شدهاند که محصول کار آنها افشاندن بذر تفرقه و اختلاف و بدبینی مردم نسبت به یکدیگر و نادیده گرفتن خدمات و ارزشهای اخلاقی و معنوی بزرگان و بدآموزیهای فراوان در عرصههای سیاسی و اجتماعی است.
بی تردید بخشی از گناه این پدیده خطرناک متوجه کسانی است که از نصاب لازم برای هدایت و ارشاد مردم برخوردارند ولی از ورود به این میدان خودداری میکنند. هرچه این افراد کمتر وارد صحنه شوند، عرصه برای انحرافات و بدآموزیها بازتر میشود و جامعه بیشتر گرفتار نابسامانیهای اخلاقی و تفرقه و اختلاف میگردد. به همین دلیل، همهی افراد توانمند باید احساس وظیفه و تکلیف کنند و هر کس به قدر توانائی خود برای هدایت معنوی جامعه تلاش نماید. ماه مبارک رمضان بهترین فرصت برای انجام این وظیفه اخلاقی و دینی و اجتماعی است.
در ماه مبارک رمضان، روزها و شبهای پربرکتی وجود دارند که از ویژگیهای بالاتری برخوردارند و اگر از آنها استفاده صحیح شود میتوانند در ماه خدا انسانها را به خدا نزدیکتر کنند. نیمه رمضان که سالروز میلاد خجسته حضرت امام حسن مجتبی است. صبر، تحمل، اخلاق نیکو، ایثار و گذشت این امام معصوم الگوی مناسبی است برای همهی کسانی که مایل هستند به تهذیب نفس بپردازند و کسانی که میخواهند با نشان دادن نمونههای روشن خصلتهای معنوی به مردم کمک کنند راه رشد و تعالی را بپیمایند و برای رسیدن به جامعهای رشد یافته گامهای مفیدی بردارند.
نقطه اوج معنویت در ماه خدا، در شبهای قدر دست یافتنی است. خدا در شبهای قدر بندگان خود را به ضیافت خاص میپذیرد. اینکه چه کسانی خود را برای این ضیافت ویژه آماده کنند و شایستگی آنرا کسب نمایند که از این نعمت بزرگ بهرهمند شوند به خود افراد بستگی دارد و البته به کسانی که برای آشنا ساختن مردم با این نعمت بزرگ الهی در فرصت ماه مبارک رمضان تلاش نمایند.
باران رحمت الهی در شبهای قدر بی دریغ و در همه جا باریدن میگیرد و از هیچکس دریغ نمیورزد و این خود انسانها هستند که باید همت کنند و جان خود را در این باران شستشو دهند. فلسفه نزول باران شبهای قدر اینست که هیچکس از رحمت الهی محروم نماند و هرکس که میخواهد بر سر این سفره گسترده و بی دریغ بنشیند. اگر از این نعمت سرشار الهی به اندازه لازم بهره گرفته شود، جامعه به هدایت و سعادت خواهد رسید و از مشکلاتی که دارد خواهد رهید. بهره مندی از نعمتهای الهی و به شناخت نعمت نیاز دارد و اینگونه نیست که همگان این نعمتها را بشناسند. بسیاری از مردم، حتی بسیاری از کسانی که ادعاهای فراوان دارند اصولاً از وجود این نعمتهای معنوی خبر ندارند. آنها در اشتغالات دنیائی خود غرقند و فرصت با خبر شدن از نعمتهای معنوی را ندارند. درست در همین نقطه است که آگاهان، عالمان، سخنوران، صاحبان قلم و همهی کسانی که با نعمتهای معنوی الهی آشنائی دارند باید وارد صحنه شوند و دست بی خبران را بگیرند و آنها را از اشتغالات بیهوده دنیائی به دنیای بی انتها و تماشائی معنویت راهنمائی کنند و زمینه تزکیه اجتماعی را فراهم سازند.
انسان را خدا بگونهای آفریده است که حتی اگر هزار راه انحرافی را هم طی کرده باشد، باز هم زمینه هدایت و بازگشت به معنویت را دارد. همت کسانی که وظیفه هدایتگری برعهده دارند در این میان نقش اصلی را ایفا خواهد کرد. ماه مبارک رمضان، فرصتی است که خدا برای بازگشت گمراهان و نقش آفرینی آگاهان فراهم کرده است. جامعه ما امروز به این نقش آفرینی بشدت نیازمند است.
امروز ایران به دلیل استقلال و ایستادگی در برابر سلطه جویان جهانی، آماج فشارهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی است. ما این استقلال و عزت را به برکت اسلام و انقلاب اسلامی داریم. دشمنان ملت ایران نیز این را میدانند و به همین دلیل با این ملت کینه توزی میکنند. حفظ نعمت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی که در سایه آنها میتوان استقلال این کشور را حفظ کرد، با کنار گذاشتن اختلافات و تحکیم همبستگی میسر است و ماه مبارک رمضان فرصتی مناسب برای رسیدن به این مهم است. افراط و تفریط و بی تفاوتی، آفاتی هستند که وحدت جامعه ما را تهدید میکنند. یکی از آثار معنوی ماه مبارک رمضان اینست که انسان اهل عبادت را به تعادل میرساند و آفاتی مانند افراط و تفریط و بیتفاوتی را ریشه کن مینماید. رسیدن به این اهداف بلند نیازمند همت هدایتگران است و ماه رمضان فصل شکوفائی همت هاست.
وطن امروز:حزبالله برنده نبرد اطلاعاتی
«حزبالله برنده نبرد اطلاعاتی»عنوان سرمقالهی روزنامهی وطن امروز به قلم دکتر حسین افتخاری است که در آن میخوانید؛سیدحسن نصرالله شب سهشنبه طی مصاحبه مطبوعاتی مفصلی بخش کوچکی از عملکرد رژیم صهیونیستی در لبنان را کنار هم قرار داد. شاید برای مردم لبنان که سالهای سال است در این فضا زندگی میکنند، فقط نوعی یادآوری بود اما برای افکار عمومی منطقه، جهان اسلام و دنیا این مجموعه رفتار میتواند تصویر کاملتر و دقیقتری را از این رژیم بسازد. سیدحسن نصرالله نمونههایی را از اقدامات تجاوزکارانه با ماهیت قتل، ترور و آدمکشی برشمرد که در مقاطعی از تاریخ گذشته لبنان اتفاق افتاده است و این مساله به شکل منظم ادامه دارد.
عملیات انصاریه که در سال ۱۹۹۷ اتفاق افتاد، یکی از این نمونههاست. این ترورها در سالهای گذشته نیز ادامه داشته است؛ ترور غالب عوالی، عید طالح و همچنین خیل بیشماری از شهدا که توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدهاند.
اینکه رژیم صهیونیستی در لبنان به شکل منظم و برنامهریزی شده دست به ترور میزند، یک امر کاملا واضح، روشن و بدیهی است. اگر از یک لبنانی در این باره سوال شود خواهد گفت که ما با این مساله هر روز زندگی میکنیم. بخش دیگری از رفتار رژیم صهیونیستی این بود که این رژیم به صورت مداوم تلاش میکند در محیط داخلی لبنان دست به اقدامات خاص زده، اثرگذاری کند و جریانات مختلف را در وضع جدید قرار داده و آنها را منفعل کند. حتی ساخت حکومتی را دستکاری کند. حال برای اجرای این اقدامات مجبور است اطلاعات جدیدی را از داخل لبنان کسب کند. این اطلاعات از ۲ طریق مشخص به دست میآید.
اول از طریق فنی و پروازهای شناسایی منظم روزانه توسط هواپیماهای بدونسرنشین و قبل از آن هم از طریق هواپیماهای با سرنشین. این کار سالهای سال است که در لبنان تکرار میشود، یعنی در لبنان روزی شب نمیشود که مردم لبنان هواپیماهای اسرائیلی را بالای سر فضای لبنان در حرکت نبینند. پس از جمعآوری اطلاعات فنی، آنالیزهایی روی آنها انجام و تصمیمهای بعدی گرفته میشود. سیدحسن نصرالله بخشهایی از این جمعآوری اطلاعات را بیان کرد که زمینههای مربوط به اقدامات عملیاتی، ترور، انفجار یا بسیاری دیگر از اقدامات رژیم صهیونیستی بر همین اساس انجام میگیرد. بخش دوم جمعآوری اطلاعات از طریق جاسوسها و افراد مزدور انجام میشود که تعداد قابل توجهی را شامل میشوند که بخشی از آنها را سیدحسن نصرالله معرفی کرد.
این مزدوران چند نوع اطلاعات را به دست میآوردند؛ اطلاعات عمومی و جاری، تصویربرداری از راهها و بزرگراهها، ساختمانها، مراکز تردد افراد، جایی که افراد مسؤول، شخصیتها و مقامات سیاسی برای تفریح میرفتند، منازل این افراد، سیر حرکت روزانه آنها از منزل به محل کار و … توسط مزدوران و جاسوسان اسرائیلی شناسایی میشد. سیدحسن نصرالله در خلال مصاحبه مطبوعاتی خود مجموعهای از ۱۰ جاسوس اسرائیل را نشان داد که روی پرونده ترور رفیق حریری فعالیت داشتهاند. این شواهد نشان میداد که اسرائیل بسیار هدفمند روی این افراد و شخصیتهای بزرگ لبنانی با همان نظم و ترتیبی که در جمعآوری اطلاعات فنی خود دارد، عمل میکند. شناسایی مسیر تردد رفیق حریری، برادر و خانوادهاش، مناطقی که او برای تفریح و استراحت میرفته و … را از طرق مختلف فنی و انسانی انجام داده بودند.
مجموعه سخنان سیدحسن نصرالله نشان دهنده این امر بود که رژیم صهیونیستی در مقام اول مظنونان و متهمان ترور رفیق حریری قرار دارد. سیدحسن نصرالله تلاش کرد بدون اینکه در جایگاه یک قاضی حکمی را صادر کند، بگوید این همه دلایل و مستندات وجود دارد که دال بر این است که رژیم صهیونیستی به شکل منظم و روزانه به دنبال اهداف متنوعی از اقدامات جاسوسی و عملیات ترور و تخریب در داخل لبنان بوده است و حتی دستگاههای مخابراتی، ارتباطات، تلفن همراه، تلفن ثابت و… نیز از عرصه نفوذ، شنود و جمعآوری اطلاعات توسط نیروهای رژیم صهیونیستی مصون و مامون نبوده است.
این یکی از بخشهای اصلی صحبت سیدحسن نصرالله است. در بخش دیگری از این سخنان، ایشان اگرچه قدری سعی کرد با حکمت و تدبیر نسبت به این ماجرا موضعگیری کند اما واضح بود که مبانی و مشروعیت رفتاری کمیته تحقیق بینالمللی را نمیپذیرد و دلیل روشن آن هم این است که این کمیته با نادیده گرفتن متهم اصلی اقدامات تروریستی در لبنان به شکلی هدفمند و سیاسی و با هدایت آمریکا و اسرائیل اهداف تحقیقاتی خود را مشخص کرده است. ابتدا دنبال سوریه رفته و بدون هیچ دلیلی و متاثر از فضای عمومی که در لبنان توسط ۱۴ مارس پدید آمده بود، مقامات سوری را در بالاترین سطح مورد اتهام قرار میدهد و بعد که فشارهای سیاسی بینالمللی مانند روسیه، فرانسه و… موازنهسازی میکنند، آنها را تبرئه میکند.
مقامات امنیتی و نظامی لبنانی مورد اتهام بیهوده و ساختگی قرار میگیرند و بعد هم آزاد و تبرئه میشوند. این شواهد نشان میدهد که این کمیته فاقد شاخصهای حرفهای و مشروعیتهای قانونی برای پیگیری حقیقی برای رسیدن به متهم اصلی پرونده ترور رفیق حریری است و سیدحسن نصرالله نیز به صورت تلویحی این مساله را بیان کرد.
اگرچه او این اطلاعات را مبنای یک حکم قرار نداد اما تلویحا این امر را بیان کرد که رسیدگی به این پرونده میتواند از طریق دیگر مجاری قانونی در داخل پیگیری شده و حکومت لبنان تصدی این پرونده را برعهده بگیرد و کار را به پایان برساند. نکته دیگری که تلویحا در صحبتهای سیدحسن نصرالله وجود داشت این بود که ملک عبدالله که بنا به خواست سعد حریری به لبنان و سوریه سفر کرده بود، پس از آنکه با مستندات موجود مواجه شد متوجه شد این مدارک میتواند سیر بسیاری از حقایق را در داخل لبنان رقم بزند، برای اینکه حزبالله را قانع کند تا برخی از اطلاعات بسیار حساس را (که سیدحسن در مصاحبه مطبوعاتی خود به آنها اشاره نکرد) برملا نکند زیرا افشای این اطلاعات میتواند موجب رسوایی بسیاری از مقامات سیاسی در لبنان یا حتی برخی از کشورهای عربی شود لذا ملک عبدالله در معیت بشار اسد به لبنان آمد تا ممانعت از انتشار این اطلاعات را خواستار شود و در مقابل قول دهد که برای تعویق یا توقف صدور گزارش اولیه دادگاه حریری تلاش خواهد کرد.
سیدحسن نصرالله هم با ملاحظه قولی که از سوی ملک عبدالله داده شده، خیلی روی موضوع صدور یا عدم صدور این بیانیه سخنی ایراد نکرد. بخش بسیار مهمتری در سخنان نصرالله وجود داشت و آن هم مانور گسترده قدرت اطلاعاتی و فنی مقاومت اسلامی بود. در واقع درصد بسیار بالایی از مقامات رژیم صهیونیستی و همچنین جامعه صهیونیستی بیننده سخنرانی سیدحسن نصرالله بودند و بسیار از اینکه قدرت مقاومت اسلامی در ایجاد اختلال یا دریافت اطلاعاتی که هواپیماهای بدون سرنشین تصویربرداری کرده و به مراکز خود مخابره میکنند، متاثر شدند. زیرا حزبالله موفق شده روی اقدامات فنی آنها بهاصطلاح حرفهای سوار شود که این مساله شوک بزرگی برای مقامات صهیونیست است.
آنها متوجه شدند اینگونه نیست که اگر رژیم صهیونیستی با کمک آمریکا و غرب میتواند به تکنولوژیهای جدید دست پیدا کند، مقاومت اسلامی امکان دستیابی به این تکنولوژیها را نداشته باشد. این امر یک رزمایش قدرتمند اطلاعاتی از سوی سیدحسن نصرالله هم بود تا نشان دهد مقاومت اسلامی فقط در عرصه رزم و ابزار جنگی نسبت به رژیم صهیونیستی در شرایط قدرتمندانهای قرار ندارد بلکه در مابقی عرصهها هم مقاومت در وضع بسیار قدرتمند و مستحکمی قرار دارد. از سوی دیگر این شوک موجب ایجاد تغییراتی در برنامهریزیها و طراحیهای جنگی رژیم صهیونیستی علیه لبنان و مقاومت اسلامی خواهد شد.
تهران امروز:اظهارات پرهزینه
«اظهارات پرهزینه»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم حسامالدین کاوه است که در آن میخوانید؛واکنشها در قبال اظهارات تامل برانگیز مهندس اسفندیار رحیممشایی وارد مرحله تازهای شده است. برخی از روحانیان بلندپایه و نیز شخصیتهای استخوان خرد کرده در سیاست، در برابر گفتههای جنجالی مشایی موضعگیری کردهاند، اما تاکنون این سیاستمداران یا روحانیان بودهاند که در قبال مشایی مواضع له یا علیه اتخاذ میکردهاند اما برای نخستینبار یکی از بلندپایهترین مقامات نظامی کشور یعنی سردار سرلشکر بسیجی دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، گفتههای شگفتآور رئیس دفتر رئیسجمهور و یکی از نزدیکان بسیار معتمد احمدینژاد را انحراف و جرم علیه امنیت ملی و حمله به ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی توصیف کرد.
چهرهها و شخصیتهای نظامی از جمله سرلشکر فیروزآبادی کمتر وارد منازعات سیاسی میشوند مگر آنکه احساس خطر کنند و هیمنه و تمامیت نظام جمهوری اسلامی را در معرض تهدید ببینند. در اینکه چرا رئیس دفتر رئیسجمهور چنین بیتابانه سخن میگوید و اهداف وی از اینگونه اظهارات چیست، جای بحث و پرسشهای فراوان است. یک احتمال این است که در شطرنج سیاسی گاه یکی از کنشگران، مهرهای باارزش را قربانی میکند تا کمپوزیسیون صحنه را به نفع خویش تغییر دهد. این روش در بازی شطرنج و در سیاست شناخته شده و بارها به کار گرفته شده است.
احتمال دیگر این است که نزدیکترین یار رئیسجمهور با فاصلهگذاری میان اصولگرایان و رئیسجمهور، درصدد است جریانی جدید پدید آورد که با گفتمان اصولگرایی نیز مرزبندی دارد، ضمن آنکه با دیگر رقیبان به حاشیه رانده شده نیز مرزبندی دارد. حتی عبور از گفتمان انقلاب اسلامی و تاکید بر شووینیسم افراطی نیز میتواند به عنوان یک احتمال هر چند اندک در نظر گرفته شود.
احتمالات دیگری نیز مطرح است و میتوان درباره آنها در مجالی گستردهتر به تحلیل پرداخت. اما فارغ از علت و چرایی اینگونه رفتار رحیم مشایی، باید پرسید سخنان و اظهارات وی تا چه حد در راستای منافع ملت و دولت و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، تعریف و تبیین میشود. همگان میدانند که سال ۸۹ را مقام معظم رهبری « سال همت مضاعف،کار مضاعف» نامگذاری فرمودهاند.
سال ۸۸ به اصطکاک میان نیروها و پشتسر گذاردن امواج آشوب و التهاب گذشت که تاسفبار بود و ضروری مینمود که امت و نظام در برابر آن تندبادها و خیزابها به صلابت بایستند. اما گویا قرار نیست در سال «همت مضاعف، کار مضاعف» برخی از دولتمردان و همراهان آنها، در پی یافتن چارهای برای کاهش شاخصهای رشد اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری، کنترل نرخ تورم و ایجاد نشاط و امید در تمامی سطوح اجتماعی و اقتصادی کشور باشند.
گویا نیرو و توان دولتمردان و موافقان ومخالفان آنها، باید صرف هزینههای اظهاراتی شود که اگر اظهار و بیان نمیشد، نه تنها چیزی تغییر نمیکرد، بلکه به جای صفآرایی نیروها در برابر یکدیگر، به صفآرایی در برابر مشکلات و خطراتی که دشمن در اندیشه آن است، میپرداختیم. «همت مضاعف، کار مضاعف» به معنای فرسودن تدریجی نیروهای دلسوز و وفادار به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران نیست، درست برعکس «همت مضاعف، کار مضاعف» معطوف بدین معناست که ارادههای تقویتشده باید به سمت تولید، تحول و استعلای جامعه و نظام ایران اسلامی باشند.
این بدینمعناست که راه سخت و صعب رسیدن به قلههای پیشرفت را باید با همراهی و همافزایی نیروها طی کنیم و حتی یک لحظه درنگ و درگیر شدن در مباحث و مسائل فرعی و انحرافی نیز بر ما جایز نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم، دشمن پشت دروازههای کشور کمین کرده است. در افغانستان، در عراق و در کرانههای جنوبی خلیجفارس و به مدد توهم ایران هراسی، برخی از دولتهای مرعوب یا ناآگاه را با خود همراه ساخته است.
در چنین شرایطی، «همت مضاعف، کار مضاعف» باید سرلوحه و شعار هرگونه عمل، کردار یا گفتار مدیران بلندپایه دولت و نیز مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح و در یک کلمه تمامی ملت ایران باشد. جایگزینی گزارههای مشکوک و تردیدبرانگیز به جای شعار اساسی «همت مضاعف، کار مضاعف» اگر از سر نادانی و ناآگاهی باشد خطایی بزرگ و اگر از سر آگاهی باشد، جرمی نابخشودنی است. نه فقط مهندس اسفندیار رحیم مشایی که تمامی دولتمردان وظیفه دارند به جای گفتوگو درباره مسائل و موضوعات فرعی، کارنامه عمل خود را ارائه کنند. مطلوبتر این است که مردم بدانند در سال «همت مضاعف، کار مضاعف» دولت چگونه همت خود را دوچندان کرده و در کارنامهاش کارکردی دوچندان ثبت کرده است.
مبادا طرح شعارها و اظهارات بیبن و مایه، با این هدف طراحی شده باشد که افکار عمومی را از آگاهی نسبت به ضعف کارکردهای قوه مجریه باز دارد؟!اگر آقای رحیممشایی از آسمان و ریسمان میگوید تا رئیس وی از سوی افکار عمومی، به پرسش کشیده نشود، راه مطلوبی را برنگزیده است، ضمن آنکه گمان نمیرود رئیس جمهوری خود با چنین شیوهای از اساس موافق باشد.
شاید رئیس دفتر رئیسجمهور، در اشتیاق سالهای نه چندان دور ملتهبانه زبانآوری میکند، کسی چه میداند، به هر حال او هنوز پیر نشده و آرزو بر جوانان عیب نیست.
کیهان:شلیک اسناد
«شلیک اسناد»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم حمید امیدی است که در آن میخوانید؛
۱- سیدحسن نصرالله که در سخنرانی روز سه شنبه گذشته به مردم لبنان قول داده بود تا اسناد و مدارک خود را مبنی بر دخالت رژیم صهیونیستی در ترور رفیق حریری ارایه کند، دوشنبه شب طی یک سخنرانی چند ساعته، مستندات مربوطه را برای خبرنگاران تشریح کرد. در این کنفرانس خبری دبیرکل حزب الله لبنان دلایل و قرائنی را مطرح کرد که بطور واضح به اقدام اسرائیلی ها در تحت نظر قرار دادن مناطق و مسیرهایی که حریری برای تردد انتخاب کرده بود، می پردازد.
همچنین نصرالله گزارش کاملی از پروازهای جنگی نظامیان اسرائیلی در روز ترور و پرواز هواپیمای جاسوسی این رژیم در اطراف سواحل بیروت ارایه می کند.
این سخنرانی از ۲ جنبه اهمیت فوق العاده ای داشت؛ اول آنکه در طول بیش از ۲۰سال جنگ بین رژیم صهیونیستی و مقاومت حزب الله لبنان، این حزب برای اولین بار اینگونه به ارایه اسناد و مدارک امنیتی علیه اسرائیل جنایتکار می پردازد.
دوم اینکه؛ اسرائیل و آمریکا از طریق کیفرخواستی که از سوی دادگاه بین المللی علیه حزب الله صادر شده و طی آن مقاومت به دست داشتن در ترور حریری متهم شده است، به دنبال آن هستند تا جایی که شده، حزب الله را در موضع انفعال قرار داده و با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی لبنان- در زعم باطل خود- مقدمات انحلال و یا ممنوعیت فعالیت این حزب را در لبنان فراهم آورند.
به همین دلیل نصرالله در دیدارها و تماس های خود با رهبران مذهبی و شخصیت های سیاسی لبنان، آنان را در جریان این توطئه قرار داده و تلاش کرد با رو کردن اسناد و مدارک و طرح دلایل منطقی و روشن، ضمن آنکه اسرائیل را مسئول مستقیم ترور حریری معرفی کند، دامان حزب الله را از این اقدام تروریستی مبرا نماید.
اسناد، مدارک و دلایل آنقدر مستدل و قوی ارایه شده که سردرگمی سران رژیم صهیونیستی را به دنبال داشته و آنها را به فرافکنی وادار کرده است. نصرالله تاکید می کند؛ شواهد و اسناد موجود نشان می دهد رژیم اشغالگر قدس در ترور حریری دخالت داشته و بمبی که در سال ۲۰۰۵ منجر به این عملیات تروریستی شد، بمبی اسرائیلی بوده است. ضمن آنکه اطلاعات جاسوسان دستگیر شده در لبنان نیز این فرضیه را ثابت می کند.
شاید برخی، سخنان اخیر دبیرکل حزب الله لبنان را اینگونه تفسیر کنند که نصرالله با طرح اسناد و شواهد در واقع قصد دارد حزب الله را از مظان اتهام دور کرده و برای مقابله با تصمیم احتمالی دادگاه مبنی بر متهم کردن برخی از اعضای حزب الله در این ترور، اقدام به این کار کرده است. ولی سؤالی که مطرح می شود آن است که این همه اسناد، دلایل و قرائن روشنی که وی در کنفرانس مطبوعاتی ارایه کرده تاکنون کجا بوده و چرا دادگاه بین المللی و ماموران تحقیق هیچ تلاشی برای دستیابی به آنها نکرده اند؟!
دادگاه بین المللی پس از تبرئه سوریه- که چاره ای جز آن نداشت- بی درنگ انگشت اتهام خود را به سوی حزب الله نشانه رفت و کوچکترین اشاره احتمالی به دخالت اسرائیل در ترور حریری نکرد!
عدم بی طرفی این دادگاه و ماموران تحقیق و اتهام بی دلیلی که به حزب الله زده شد، نصرالله را وادار کرد تا اسناد و دلایل خود را رو کند. کمترین نتیجه این کار، بخشیدن اعتبار لازم به مظنون بودن اسرائیل در ترور حریری بود. امری که دیگر دادگاه بین المللی نمی تواند از آن شانه خالی کند و حالا رژیم صهیونیستی باید به عنوان متهم ردیف اول به دادگاه فراخوانده شود.
۲- این روزها غیر از پرونده ترور حریری، مسائل دیگری نیز گریبانگیر سران رژیم اسرائیل شده است؛ بروز اختلاف میان آنان در باره اینکه مسئول حمله وحشیانه به کاروان آزادی چه کسی است؟ این حمله در ۳۱ ماه می گذشته در آبهای بین المللی مدیترانه صورت گرفت و طی آن تعدادی از فعالان حقوق بشر که برای مردم بی پناه غزه غذا و دارو می بردند به دست کماندوهای ارتش اسرائیل به شهادت رسیدند. این فاجعه موجی از نفرت جهانی را علیه رژیم جعلی صهیونیستی برانگیخت و عمق انزوای سیاسی این رژیم را دوچندان کرد. واکنش گسترده مردم جهان باعث شد تا شورای امنیت برای بررسی این جنایت تشکیل جلسه دهد ولی آمریکا مانع صدور قطعنامه درباره محکومیت اسرائیل شد.
به دنبال این ماجرا رژیم صهیونیستی که این روزها دست به هر تلاشی می زند تا از انزوای سیاسی خارج شده و از سیبل حمله افکار عمومی جهان فرار کند، با تشکیل یک کمیته صوری به تحقیق درباره این جنایت پرداخت.
کمیته ای که تاکنون به دعوت از نتانیاهو برای ادای توضیحات! بسنده کرده است. نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز با فرار از مسئولیت حمله به کاروان آزادی به این کمیته می گوید: در زمانی که من در سفر آمریکا بودم، این حمله با مسئولیت ایهود باراک – وزیر جنگ اسرائیل – صورت گرفته است.
در مقابل باراک نیز اعلام کرده که ماجرای حمله کماندوهای اسرائیلی به کاروان آزادی را قبلا با نتانیاهو هماهنگ کرده و وی در جریان جزئیات این حمله قرار داشته است.
شاید هدف اتهام زنی نخست وزیر اسرائیل به وزیر جنگ خود این است که اگر نتواند افکار عمومی را نسبت به این جنایت متقاعد کند، نهایتا با کمترین زیان یعنی برکناری وزیر جنگ موضوع فیصله یابد.
۳- دهه ۱۹۹۰ یک دهه استثنایی برای رژیم صهیونیستی بود. در همین دوره، شیمون پرز – قاتل کودکان لبنانی در قانا (۱۹۹۶) – جایزه صلح نوبل دریافت می کند! اما با آغاز هزاره سوم و انتفاضه الاقصی این دوره به پایان می رسد. احداث دیوار حایل و محکومیت در دادگاه لاهه و مجمع عمومی سازمان ملل، جنگ ۳۳ روزه و شکست از مقاومت حزب الله لبنان، جنگ ۲۲ روزه و شکست از جنبش حماس، محاصره غزه و کشتار هزاران زن و کودک فلسطینی در این باریکه، رسوایی در ماجرای ترور محمود المبحوح و دست آخر حمله به کاروان آزادی باعث شد تا اجماعی جهانی هم بین ملتها و هم در میان دولتهای آزاداندیش علیه این رژیم جعلی به وجود آید. تیر آخر را سیدحسن نصرالله در کنفرانس اخیر خود زد و دست عوامل صهیونیستی را نیز در ترور حریری رو کرد.
رژیم اشغالگر قدس امروز در ضعیف ترین و شکننده ترین شرایط ممکن در عمر منحوس خود قرار دارد و حتی حاضر است برای خروج از این وضعیت و انزوایی که به شدت در آن گیر افتاده، بار دیگر بر مذاکرات مستقیم با تشکیلات خودگردان اصرار و پافشاری کند تا شاید عکس هایی که از نتانیاهو و محمودعباس در کنار هم چاپ می شود، روزنه ای برای فرار از نفس تنگی مهلک این رژیم باشد.
دستان قدرتمند حزب الله، حماس و همه گروههای مقاومت فلسطینی و مردم مظلوم این سرزمین، گلوی اسرائیلی ها را به شدت فشرده و تا قطع کامل نفس های مسموم این غده سرطانی چیز زیادی باقی نمانده است.
مردم سالاری:برخوردهای دوگانه اصولگرایان با مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی
«برخوردهای دوگانه اصولگرایان با مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی»غعنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری است که در آن میخوانید؛داستان مشاجره طرفداران عنب و انگور را حتما شنیده اید؟ گاهی اوقات یک پدیده در چند واژه ویک نگرش با چند تعبیر بیان می شود. چند ماه قبل، از جوانی که می گفت «جمهوری ایرانی» پرسیدم این «جمهوری ایرانی» که جنابعالی از آن سخن می گوئی و در بعضی اعتراضات گروهی هم به زبان آورده شده چیست و چه برداشتی از آن داری؟ پاسخ داد: حکومتی که شکل آن جمهوری ، یعنی با انتخاب مردم باشد و محتوای آن نیز طبق نظر مردم ایران تعیین می شود لذا اکثر مردم ایران چون در یک همه پرسی آزاد گفتند که محتوای این جمهوری و کشور «اسلا می» باشد، این می شود جمهوری ایرانی مورد درخواست ملت مسلمان ایران، همان چیزی که سی و یک سال قبل مردم به آن رای دادند. آن وقت اسمش را گذاشتند جمهوری اسلا می. او می گفت، پس جمهوری ایرانی هیچ پدیده وارداتی نیست، ضداسلا می هم نیست.
می تواند اسلا می باشد، مشروعیتش هم به رای مردم است، کسی هم نمی تواند نظر خود را بر مردم تحمیل کند. این جمهوری بر استقلا ل و آزادی و دیگر بنیان های اصلی حکومت های سرفراز و پیشرو پایبند است هر چند نگاه آن جوان به بعضی از شعارهائی که سال گذشته از صفوف طولا نی مردم شنیده می شد، در ذهنم بود و تائید خودم این بود که جمهوری اسلا می نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد; اما اخیرا سخنان سلسله جنبان دولت احمدی نژاد، یعنی جناب اسفندیار رحیم مشائی، در جلسه اختتامیه همایش ایرانیان خارج از کشور برخورد کردم. دیدم اگر چه نه آن جوان و نه این جناب، هیچ کدام عرب و ترک نیستند، اما مصداق این شعرمولوی اند که: «وآن یکی کز ترک بد گفت ای گزم، می نمی خواهم عنب، خواهم اوزوم»
آقای رحیم مشائی بر حسب اخبار جراید در همایش مذکور گفته است: «من بر مکتب ایران اصرار دارم از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد و من بر مکتب ایران اصرار دارم.»
وی در توضیح نظر خود گفته است که: «برخی از من خرده می گیرند که چرا نمی گوئی مکتب اسلا م و می گوئی مکتب ایران؟ از مکتب اسلا م دریافت های متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلا م، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم… باور دارم واژه ایران ذکر است.»
رئیس دفتر آقای احمدی نژاد وقتی می گوید «دریافت ما» یعنی در این اظهارنظرها تنها نیست و چون در گذشته بارها شنیده ایم که رئیس وی، دیدگاه های او را دیدگاه های خود می داند، بعید نیست که جمعی از دولتیان و حوزویان همراه دولت، به دلیل این که از اسلا م برداشت های متنوعی می شود، به تبلیغ مکتب ایران بپردازند. فکر می کنید محمود احمدی نژاد حاضر است کسی را با خود به همراه داشته باشد که ذره ای با هم اختلا ف فکری داشته باشند؟
بر این اساس در درون جامعه و در مدیریت جامعه، وجوه مشترکی در نگاه به ایران و پیشتازی آن نسبت به اسلا م وجود دارد، اما معلوم نیست چرا جناح راست در برخورد با دو عبارتی که مفهوم واحد دارد، یکی را می کوبد و دیگری را ارج می نهد؟
بدیهی است سخنان رحیم مشائی صرفا بر سر شوق آوردن مستمعین که دلشان برای ایران تنگ شده بود، نبوده، که فرض کنیم این حرف ها و نظرات مصرف آنی داشته، بلکه وی اصرار دارد که به مخاطب خود- چه آن هائی که در همایش حضور دارند و چه آنهائی که از رسانه ها به حرف های او گوش می دهند -چنین وانمود سازد که به هر آن چه می گوید، باور و اعتقاد عمیق دارد. راستی چگونه باید برخوردهای دوگانه اصولگرایان را با دو مفهوم مکتب ایرانی وجمهوری ایرانی توجیه کرد؟
آفرینش:ضرورت کنترل و نظارت بیشتر بازار در ماه رمضان
«ضرورت کنترل و نظارت بیشتر بازار در ماه رمضان»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛همواره از چند هفته مانده به ماه مبارک رمضان در بازار کشور تحولاتی رخ می دهد که قیمت کالاها به خصوص کالاهای مصرفی مردم دچار تغییر می شود و این نوسان تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد . این امر با افزایش میزان تقاضا و خرید از سوی مردم جهت برطرف کردن نیازهایشان در ماه رمضان صورت می گیرد.لذا به طور طبیعی تا حدی شاهد افزایش قیمت ها خواهیم بود.
اما در این میان برخی افراد سودجو و فرصت طلب با توجه به میزان تقاضای مردم با کاهش عرضه کالا در بازار باعث افزایش تساعدی قیمت ها می شوند. در این میان افراد کم بضاعت و ضعیف با توجه به نیاز بیشتر خانوارها به اقلام خوراکی در ماه رمضان به علت نداشتن قدرت خرید در این ماه دچار مشکل می شوند.
افزایش قیمت مرغ، گوشت، برنج، حبوبات و …. در آستانه ماه رمضان مردم را با مشکلات فراوانی رو به رو می کند. در این ماه نیاز روزه داران به اقلامی همچون گوشت و مرغ و مواد پروتئینی افزایش پیدا می کند. لذا به جهت گرانی قیمت ها خانواده ها باکاهش قدرت خرید مواجه می شوند و متعاقبا افراد خانواده با تحلیل قوای جسمانی به علت روزه داری نیاز بیشتری به مواد پروتئینی و تقویت قوای جسمانی خواهند داشت که در چنین موقعیت هایی نقش دولت و حضور آن در جهت تنظیم وثبات بازار بسیار موثر است. لذا در جهت رفاه حال مردم جامعه دولت به سیاست های کنترلی بازار روی می آورد.
واردات کالاهای پر مصرف همچون گوشت و مرغ و برنج از سوی دولت یکی از راههای کنترل بازار می باشد . و با ورود کالاهای وارداتی در بازار نرخ قیمت ها ثابت نمی شود ولی حداقل از روند سعودی آن کاسته می شود. دیگر امری که در این زمینه می تواند موثر باشد ایجادیک سیستم نظارتی و بازرسی از واحدهای صنفی می باشد تا با اشراف داشتن به نحوه فروش و عملکرد فروشندگان از افزایش ناگهانی قیمت ها جلوگیری به عمل آید.
هر ساله در آستانه ماه رمضان دولت اعلام می کند که با حضور در بازار موجبات ثبات قیمت ها را فراهم خواهد کرد و تا آخر ماه مبارک با تنظیم بازار از نوسان قیمت ها جلوگیری خواهد کرد. اما متاسفانه با شروع ماه رمضان شاهد افزایش نسبی قیمت ها هستیم . به نظر می رسد علت این افزایش قیمت ها به دو دلیل عمده اتفاق افتاده و پیش می آید. یکی عدم نظارت و حضور کافی دولت در عرصه توزیع و فروش کالاها می باشد.
و دیگری که مهم تر به نظر می رسد حضور برخی افراد سودجو می باشد که با ایجاد اختلال در نحوه عرضه و تقاضا باعث برهم خوردن تعادل بازار می شوند. در اینجا دیگر حضور دولت نمی تواند تاثیر گذار باشد بلکه عدم رعایت انصاف و انسانیت از سوی این افراد باعث فشار و ایجاد مشکل برای قشر ضعیف جامعه می شود. به نظر می رسد با همکاری فروشندگان و دولت و رعایت حال مردم درجهت تامین نیازهایشان در ماه رمضان موجبات رضایت اقشار جامعه فراهم آید. و مسلما با خشنودی مردم در این ماه مبارک رضایت خداوند هم شامل حال همه ما خواهد شد.
جهان صنعت:جزایر مستقل آمار
«جزایر مستقل آمار»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم پویا نعمتاللهی است که در آن میخوانید؛ در خبرها آمده بود که از این به بعد مرکز آمار بهعنوان مرجع رسمی اعلامکننده نرخ تورم معرفی شده است.
صرفنظر از تبعات و چرایی این تصمیم، اساسا بهترین شیوه اطلاعرسانی خصوصا در رابطه با تورم آن است که منبع اصلی ارایه آمارهای اقتصادی کلان باید مستقل از دولت باشد.
این استقلال البته به مثابه وجود جزایر مستقل و تصمیمگیری و فرآیندهای ناهمگون اجرایی در حوزه اقتصاد کشور نیست بلکه بیشتر ناظر بر کارکرد مبتنی بر دانش اقتصاد و استقلالعمل بدون واهمه از دولت است.
بهعنوان نمودی از زیرپا گذاشتن این استقلال باید به مقوله استقلالعمل بانک مرکزی اشاره کرد. در ۲۰ سال اخیر چنین ماهیتی از کارکرد بانک مرکزی را شاهد نبودهایم. بانک مرکزی در واقع ابزاری بوده که سوءمدیریت کلان کشور را در عرصه اقتصاد توجیه کرده و در مواقع نیاز، کارکردهای مختلفی را از خود نشان داده است. البته ماهیت این بانک هم چیزی جز ارایه همین کارکردها نیست اما مشکل اینجاست که این منظومه سیاستگذاریها هرگز قادر نبوده که برآیند موثری از کنشها و واکنشهای بازار و فعالان اقتصادی را برانگیزد تا امکان حصول به سطوح تعادلی (یا حداقل نزدیکترین و ممکنترین سطح مطلوب) فراهم آید.
برای مثال سیاستهای مالی مورد نظر دولت مانند عقبنشینی از افزایش مالیاتها و یا تندادن به کسر بودجه (احتمالا با هدف افزایش تقاضای موثر) یا مثلا رویآوردن به شیوههای مالی مدرنتری نظیر مالیات بر ارزش افزوده و یا کاهش هزینههای تصدیگری در قالب کاهش هزینه و بودجه شرکتهای دولتی (با هدف کاهش فشارهای تورمی)، صرفا در شرایطی میتواند به تاثیر دلخواه برسد که تغییرات حسابشدهای هم در حجم پول در اقتصاد پدید آید.
برای مثال در سیاست کسری بودجه (که عمدتا جهت مبارزه با رکودهای سالانه و جلوگیری از گسترش بیکاری به آن متوسل میشوند) دولت اقدام به کاهش مالیاتها یا افزایش مخارج خود میکند اما این کسری بودجه باید از طریق استقراض از مردم و بخش خصوصی (بخوانید که از طریق اوراق مشارکت دولتی و شبهدولتی به عاملیت بانکها) تامین شود. دولت بهنوبه خود از توان خرید مردم و بخش خصوصی میکاهد و این کاهش بهاندازهای است که بر تقاضای دولت افزوده میشود.اما این کسری میتواند از طریق استقراض از بانک مرکزی (چاپ پول) هم تامین شود که در مقایسه با روش قبلی اثر بسیار گستردهتری دارد.
از سوی دیگر تغییرات حجم پول به طور عمده ناشی از تغییرات عرضه پول یا تغییرات پایه پولی است بنابراین هرگونه سیاست پولی میتواند در راستای تغییر اندازه تورم موثر باشد.از طرف دیگر وزارت امور اقتصادی و دارایی هم بهعنوان متولی اجرای سیاستهای مالی برای خود سیاستهایی اعمال میکند. مثلا در رابطه با همین اثر تورمی کسری بودجه و ارتباط آن با چگونگی تامین مالی آن میدانیم که هرگاه کسری بودجه بر رشد بلندمدت پول تاثیر نگذارد، احتمالا بر تورم بلندمدت نیز تاثیر قابلتوجهی نخواهد گذاشت.به هرتقدیر، بهخاطر همپوشانیهایی که ممکن است بین سیاستهای پولی و مالی وجود داشته باشد باید بانک مرکزی از استقلال عمل کافی برخوردار باشد.حال آنکه در حال حاضر بانک مرکزی کشور از چنین ویژگی برخوردار نیست. گستره سیاستهای پولی و مالی در بسیاری از موارد دچار تداخلهای موضوعی شده و کارایی خود را از دست میدهد.
سیاستگذاران اقتصادی بهدنبال تحقق یک تطبیق واقعی هستند. این تطبیق صرفا از مسیر یک همسازی به دست میآید. اگر این تطبیق همساز محقق نشود، مسلما پدیده چسبندگی قیمتها و دستمزدها وارد عمل شده و به نفع خود اقدام به تغییر تعادلهای مورد نظر خواهد کرد؛ این تطبیق نمادی از استقلال است.
آیا مشکل تورم باید از طریق سیاستهای پولی انبساطی به سوی همسازی رهنمون شود؟
و یک سوال دیگر اینکه آیا مشکل تورم با تغییر مرجع ارایهکننده آمار مربوطه حل خواهد شد؟
دنیای اقتصاد:پیرامون انتقالکارکنان دولت
«پیرامون انتقالکارکنان دولت»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم علی سرزعیم است که در آن میخوانید؛مصوبه اخیر هیات دولت مبنی بر انتقال ۴۰ درصد کارکنان دولت طی مدت کوتاه تابستان نگرانیهای زیادی را در میان کارمندان دولت به وجود آورده است.
جابهجایی یکی از والدین ناگزیر جابهجاییهایی را برای دیگر اعضای خانواده به دنبال دارد که به سادگی حل کردن آنها میسر نیست. مضاف بر اینکه ممکن است شهرهای مقصد نیز لزوما امکانات لازم برای پذیرش سازمانهای اداری جدید را در اختیار نداشته باشند. ارائه تسهیلات مالی برای چنین جابهجاییهایی در حجمی قابل توجه لزوما برای دولت امکانپذیر نیست.
آنچه که در پس همه این الزامها وجود دارد، مصلحت کوچک کردن شهر بزرگ تهران است که به شکل غیرعادی رشد و گسترش یافته است. گسترش غیرعادی شهر تهران در خلال زمان صورت گرفته که نشان از وجود سازوکارهایی اقتصادی دارد که طول زمان اثر خود را گذاشته است. توزیع متمرکز ثروت و تصمیمگیریهای سیاسی در مرکز، تاسیس نهادهای مختلفی چون دانشگاهها و مراکز اداری-فرهنگی و اقتصاد مقیاس در شهر بزرگی چون تهران به روشنی زمینههای گسترش بیرویه این شهر را به وجود آوردهاند. حال اگر قرار است که این معضل مهار گردد، باید در مکانیزمهای یادشده تجدید نظر صورت گیرد.
انتقال پایتخت و مراکز دولتی یکی از اقداماتی است که میتواند به کاهش این مشکل منجر شود؛ اما این کار میبایست با تدبیر صورت گیرد. یک راهحل شناختهشده این است که اصولا پایتخت از تهران به شهری از شهرهای موجود یا شهری اساسا جدید منتقل گردد. نکته مهم و قابل توجه این است که انجام این کار بزرگ در دوران رکوردزنی قیمت نفت شدنی است و قابل دفاع نیز هست. در دوران وفور درآمدهای نفتی که اقتصاد دچار بیماری هلندی میشود؛ یعنی بازده فعالیت بخش غیرقابل مبادله از جمله ساختمان و مسکن نسبت به بخش قابل مبادله مثل صنعت بالا میرود، دولت میتواند همزمان با سرمایهگذاری در عرضه این قبیل کالاها اثرات منفی ورود ارز زیاد را به اقتصاد مهار کند.
عرضه زیاد کالاهای غیرقابل مبادله میتواند به شکل ایجاد یک شهر کاملا مدرن و جدید به عنوان پایتخت صورت گیرد. به این ترتیب با یک تیر دو نشان زده میشود. هم مشکل بیماری هلندی مهار میگردد و هم معضل انتقال پایتخت منتفی میشود.اگر دولت تمایلی به اجرای این پیشنهاد نداشته باشد و نخواهد منتظر فرصت طلایی دیگری شود، میتواند از الگوی دیگری که در برخی کشورها وجود دارد استفاده کند و آن توزیع و پخش نهادهای دولتی در مناطق مختلف کشور است. به عنوان مثال، نهادهای قوه قضائیه میتواند در یک استان، تشکیلات وزارت نفت در استانی دیگر و تشکیلات وزارت راه در استانی سوم مستقر باشد.
این الگو هزینه ارتباط و تعامل میان دستگاههای دولتی را افزایش میدهد؛ اما حسن آن در این است که از تمرکز نهاد دولت در یک شهر جلوگیری میکند. در این وضعیت باید چیدمان وزارتخانهها به نحوی باشد که حداقل هزینه ارتباطات را موجب شود. در این حالت اعزام بیتامل و خودسرانه سازمانهای مختلف مربوط به وزارتخانهها به شهرهای گوناگون توجیهی ندارد، بلکه این کار با هماهنگی و برنامهریزی صورت میگیرد؛ مضاف بر اینکه کل تشکیلات منتقل میشود و نه تنها ۴۰ درصد تشکیلات دولت.
مطالب مشابه مورد علاقه شما درباره اخبار روزانه
این مطلب در ساعت۲:۱۰ ب.ظ.
و در دسته
اخبار روزانه
ارسال شده است.شما می توانید تمام نظرات این پست را از طریق خروجی
RSS 2.0.
آن دنبال کنید.
شما می توانید برای این نوشته نظری ارسال کنید,
یا در سایت خود به آن لینک بدهید .
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
مطالب قبلي
-
»
2010
(8409)
-
»
اوت
(1117)
- دعاى شب هاى دهه آخر ماه مبارک رمضان
- فال فردا 10 شهریور 89
- 15 راه برای رسیدن به تناسب اندام
- دفاع حسن جوهرچی به خاطر اجرایش در ماه عسل
- عکس های زیبا با موضوع و طرح شب قدر
- یوزر و پسورد آپدیت نود۳۲ امروز سه شنبه ۹ شهریور 89
- مهلت انتخاب رشته کنکور کاردانی به کارشناسی ۸۹ تمدی...
- زمان آغاز دور جدید افتتاح حساب یارانه نقدی
- زمان و ساعت بازی بسکتبال ایران – آمریکا
- تعطیلی سه روزه عید فطر، امسال اجرا نمیشود؟
- بر فرق سرعالم خاک غم و ماتم ریخت
- معرفی فیلم های تلویزیون در آخر هفته
- قیمت انواع سکه بالا رفت
- خبرهایی از پرسپولیس (۸۹/۶/۹)
- پشت پرده اختلاف فردوسی پور با مدیران ورزش شبکه ۳
- برای اجابت دعا در شب قدر باید چه کارهایی کرد
- عکس و خلاصه داستان فیلم فرش قرمز با بازی حامد بهدا...
- چرا تلويزيون بازي بسكتبال را زنده پخش نكرد؟
- دانلود نرم افزار جدید ارسال ايميل های زيبا و جذاب ...
- «بنيامين» عيد فطر در دبی كنسرت میدهد
- قطعه «چیکه چیکه» فرزاد فرزین وارد چارت برترینهای ...
- روشهای آسان برای سفره آرایی
- فردوسی پور به دنبال پخش مصاحبه جنجالی علی کریمی
- جدیدترین عکسهای مارال فرجاد
- کاریکاتور های جالب از انواع گدا
- آهنگ جدید و زیبا از صادق فاطمی به اسم غریب کوفه
- گاف جدید نقشه گوگل (+عکس)
- نرخ امروز طلا سکه ارز در بازار ایران9 شهریور 89
- دانلود نوحه شهادت حضرت علی(ع) با صدای زیبای حا...
- نامزدهای بهترین فیلم جشن خانه سینما معرفی شدند
- سایت اعلام نتایج استخدام پیمانی آموزش و پرورش در س...
- شماره تلفن تلفنبانک بانک های ایرانی
- جدیدترین عکسهای زیبا بروفه
- عکسهای فرزاد فرزین در فیلم کنسرت روی آب
- سخنان زیبا و گهربار از امام علی (ع)
- پس لرزه های دامغان به ۱۲۳ مورد رسید
- زمان اعلام نتیجه نهایی کنکور سراسری ۸۹
- نتایج رقابت های فوتبال لیگ کشورهای آلمان، اسپانیا...
- کودکان زیر ۳ ماه و زنان بارداراز آب تهران ننوشند
- معرفی نامزدهای بهترین کارگردانان چهاردهمین جشن سین...
- فال فردا 9 شهریور 89
- خط یک مترو شبهای قدر فعال است
- عکس های هستی مهدوی فر و یاسر جعفری در سریال جراحت
- دانلود رایگان فیلم طلاق به سبک ایرانی با هنرمندی ...
- دانلود سریال نون و ریحون قسمت 17
- دانلود سریال ملکوت قسمت 17 و 18
- دانلود سریال در مسیر زاینده رود قسمت 17و18
- دانلود سریال جراحت قسمت 17 و 18
- دادگاه علیرضا حقیقی و الناز شاکر
- جزئیات تازه تری از قرارداد دایی با فدراسیون فوتبال
- توزیع نرخ کرایه های تاکسی هر منطقه از مهر ماه در ...
- عکس های واقعا دیدنی از تربیت سگ پلیس در ایران!
- اخطار به ارائه دهندگان اینترنت پرسرعت نسخه چاپی نس...
- خبرهای کوتاه از استقلال (۸۹/۶/۸)
- خلاصه کنفرانس مطبوعاتی قطبی
- برخی اصول حاکم بر زندگی امیرالمؤمنین
- مسیرهای ۷ گانه راهپیمایی روز جهانی قدس اعلام شد
- داوطلبین آزمون آموزش و پرورش بخوانند:
- خدا چند گناه را نمی بخشد...
- قیمت تمام شده بنزین در ایران چقدر است؟
- گزارش تصویری ازمراسم احیای شب نوزدهم در امامزاده ص...
- عکس صفحه اول روزنامه های ورزشی امروز (۸۹/۶/۸)
- گزیده سرمقاله روزنامه های امروز صبح8 شهریور 89
- آخرین مهلت انتخاب رشته کنکور کاردانی به کارشناسی ۸۹
- خبر فوری: تصویب تعطیلی سه روزه عید فطر در مجلس
- انتشار اسامی پذیرفته شدگان آزمون استخدامی آموزش و ...
- فال روز 8 شهریور 89
- به زودی طرح جدید تغییر ساعت کار ادارات
- پخش سریال “در مسیر زاینده رود” باید متوقف شود
- زمان ثبتنام پذیرفتهشدگان کنکور ارشد
- عكس هاي جديد ساميه لك
- اس ام اس شب قدر و شهادت حضرت علی(ع) (سری سوم)
- سینماهای کشور سه روز تعطیل است
- سینماهای کشور سه روز تعطیل است
- نرخ امروز طلا سکه ارز در بازار ایران7 شهریور 89
- دانلود مداحی شهادت حضرت علی(ع) با صدای سیدمهدی میر...
- دانلود نوحه شهادت حضرت علی(ع) با صدای زیبای محمدحس...
- بیوگرافی کامل و عکسهای جدید حامد بهداد
- راهنمای مهمترین مراسم شب های قدر درتهران
- ارائه جداول نرخ سرویس مدارس به خانواده ها
- جدیدترین خبرها از مریم امیرجلالی ،علی دهکردی...
- حاشیه های جام جهانی بسکتبال2010
- اعلام نتایج هفته سوم لیگ برتر انگلیس
- افزایش مجدد دمای هوا از فردا
- گزارش تصویری از زلزله دامغان
- فواید جویدن آدامس
- فال امروز 7شهریور 89
- رقابت نزدیک «در مسیر زاینده رود» و «جراحت» برای جل...
- دانلود سریال نون و ریحون قسمت 16
- دانلود سریال ملکوت قسمت 16
- دانلود سریال در مسیر زاینده رود قسمت 16
- فروش سیمکارت ایرانسل به زودی متوقف می شود!
- دانلود نسخه جدید مرورگر محبوب موزیلا Mozilla Firef...
- دانلود تصویری جدید و فوق العاده زیبای داریوش با نا...
- آخرین آمار کشته و مصدومان زلزله سمنان
- خبرهای کوتاه از استقلال (۸۹/۶/۶)
- شبهای قدر را قدر بدانیم
- داروئی جدید برای درمان افسردگی
- گفتوگوی منتشر نشده با زندهیاد مهین شهابی
- فیلم پرتقال خونی با حضور حامد بهداد و نیوشا ضیغمی
-
»
اوت
(1117)
0 نظرات:
ارسال یک نظر