لئوناردو داوينچي و جوان گدا در تابلوی شام آخر

۱۳۸۸/۰۸/۲۱ | برچسب‌ها: | 0نظرات

لئوناردو داوينچي براي كشيدن تابلوي شام آخر دچار مشكل بزرگي شده بود ، او مي بايست نيكي را به شكل عيسي و بدي را به شكل يهودا ( از ياران مسيح كه در همان شب تصميم گرفت به عيسي خيانت كند ) به تصوير بكشد. او كار را نيمه تمام رها كرد تا مدل هاي مرد نظرش را پيدا كند . روزي در يك مراسم موسيقي در كليسا ، تصوير كامل مسيح را در چهره يكي از جوانان خواننده پيدا كرد . بنابراين فورا جوان را به كارگاهش دعوت كرد و از چهره او طرح هايي برداشت .
سه سال گذشت . تابلو شام آخر تقريبا به انتها رسيده بود ، اما داوينچي هنوز براي يهودا مدل مناسبي پيدا نكرده بود . كاردينال مسئول كليسا كم كم به او فشار مي آورد كه نقاشي ديواري را زودتر تمام كند . لئوناردو پس از تلاش هاي بسيار جوان ‍‍ژنده پوش و مستي را در جوي آبي يافت . به زحمت از دستيارانش خواست تا او را به كارگاهش بياورند ، چون فرصت ديگري براي طرح برداشتن نداشت .
گدا را كه هنوز مست بود و درست نمي فهميد چه خبر است به كليسا آوردند ، دستياران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوينچي از خطوط بي تقوايي و بي تفاوتي و خودپرستي كه در صورت گدا مشهود بود نسخه برداري كرد .
وقتي كار لئوناردو پايان يافت ، گدا كه تا حدودي مستي از سر و رويش پريده بود تابلوي جلوي رويش را ديد و گفت : " من قبلا اين تابلو را ديده ام ! "
داوينچي با حيرت پرسيد : " كي ؟ "
جوان گدا گفت : " سه سال قبل پيش از آنكه همه چيزم را از دست بدهم . موقعي كه در يك گروه موسيقي آواز مي خواندم ، زندگي پررويايي داشتم و هنرمندي از من دعوت كرد تا مدل نقاشي چهره عيسي شوم . " جوان سپس آهي كشيد و از كليسا خارج شد . لئوناردو بعد از رفتن جوان به تابلوي شام آخرش خيره شد ، اينبار دقيقتر از هميشه ، ناگهان متوجه شد كه يهودا و عيسي بسيار شبيه هم هستند

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي