دانلود رمان تقدیر شیربن

۱۳۸۸/۱۱/۰۱ | برچسب‌ها: , | 0نظرات

 در زیر قسمتی از این رمان آورده شده است:
زنگ آخر به صدا در آمد و بچه ها دوان دوان از كلاسها بيرون آمدند تا هر چه زودتر از مدرسه خارج شوند .من و ليلا هم كيف هايمان را برداشتيم و راهي منزل شديم. نيم روز بود و هوا نسبتا گرم مسيري كه ما براي رسيدن به خانه انتخاب كرده بوديم يكي از كوتاهترين و متنوعترين راهها بود چون كه وجود بازارچه اي كه تقريبا نيمي از راه را بخود اختصاص داده بود سبب ميشد خستگي راه را كمتر احساس كنيم.وجود مغازه هاي مختلف و رفت و آمد مردم سر و صداي اتومبيل هاي در حال حركت و داد و فرياد دست فروش ها كه هر كدام سعي داشتند جنس خود را به فروش برسانند هميشه باعث تفريح ما مي شد. من و ليلا بيشتر اوقات در موقع عبور از جلو بازارچه دقايقي را صرف نگاه كرد به تک تک مغازه ها مي كرديم و غافل از گذشت زمان از ديدن خوراكي هاي گوناگون در حال و هواي آن مكان لذت مي برديم.

رمان تقدیر شیربن بصورت کتاب موبایل با فرمت جاوا

 

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي