خواب می بینم مردم را زیر می گیرند ... ( داستان کوتاه )

۱۳۸۸/۰۷/۱۲ | برچسب‌ها: | 0نظرات

خواب می بینم مردم را زیر می گیرند ... نوشته ای از اردوان روزبه
.

خواب می بینم مشهد هستم. ماشین ها با سرعت می روند و می آیند. خیابان ها پر از اتومبیل های بی ترمز است و برای ایستادن به هم می خورند. به راحتی عابران را زیر می گیرند. آدم ها چون مجسمه هایی به ماشین ها می خورند و به این ور و آن ور پرت می شوند. در سه راه خیام مشهد می بینم در یک فرعی یک ماشین به سمت ام می آید. بین من و عابری دیگر او را انتخاب می کند و به او می زند مرد از هم می پاشد. وحشت می کنم. به سمت پلیسی که دارد در جلوی یک کیوسک روزنامه فروشی نوشابه می خورد می دوم. دست هایم می لرزد...
به او می گویم که همین الان یک ماشین جلوی چشم او مردی را لت و پار کرده است می بینم با کمی خنده می گوید: شانس آوردی شیطون. به تو نزدها دیدید؟
می گویم دست کم به اورژانس تماس بگیرید. می گوید این کار سوپورها است به ما ربطی ندارد. آن ها خودشان می آیند لت و پار ها را جمع می کنند که بو نگیرد..
خیابان ها را می بینم که ماشین ها بی هیچ تاملی آدم ها را زیر می گیرند و آدم است که تکه تکه می شود. می گویم چرا ترمز های ماشین ها را درست نمی کنند. مرد دکه دار می گوید: این سری جدید ایران خود رو همه مدلش اصلن رویش ترمز ندارد…

0 نظرات:

ارسال یک نظر

مطالب قبلي